جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است

رابطه شیطان و هوای نفس


رابطه شیطان و هوای نفس

شیطان آن طورى که قرآن معرفى مى‏کند، موجودى است که از باطن بر انسان تسلط دارد؛ یعنى به اصطلاح در طول ماست نه در عرض ما؛ یعنى شیطان زائد بر همین غرائز شهوانى چیزى ندارد و همینها از ناحیه شیطان مى‏آید. تعبیر من این بود که گفتم آن منبعى که اینها از آن منبع مى‏آید. نه این است که الآن براى خواندن ما به شر و فساد دو عامل وجود دارد: یکى هواهاى نفس ما، و دیگرى شیطان، که بگوییم «یک عامل کافى بود و دیگر این عامل دوم چرا مى‏آید؟!» بلکه همان‏طورى که در کارهاى خیر (یعنى الهامات خیرى که در ما هست) ملائکه یک عامل ثانوى در مقابل تمایلات خیردوستانه ما نیستند بلکه آنها عاملِ عاملند یعنى منابعى هستند که این الهامات را به وجود مى‏آورند، [شیطان هم یک عامل ثانوى در مقابل الهامات شر نیست و منبعى است که این الهامات را به وجود مى‏آورد.] گفتم که در حدیث آمده است که دل انسان دو گوش دارد: از گوش راستش ملک مى‏آید الهام خیر مى‏کند و از گوش چپش شیطان مى‏آید الهام شر مى‏کند. نه اینکه ملک یک عامل ثانوى است براى دعوت به خیر (در مقابل فطرت الهى که در انسان هست و در مقابل انبیا) و نه اینکه شیطان یک عامل ثانوى است در مقابل هواهاى نفس، بلکه ملک و شیطان عاملِ عاملند. آن مخزن و منبعى که هواهاى نفسانى را در ما مى‏دمد، شیطان است؛...

ادامه متن را در قسمت ادامه ی مطلب را بخوانید.

محمد طاها دلیری

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱

شیاطین انسی


شیاطین انسی

(مفسرین ِِآیه) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ را دو جور تفسیر کرده‏اند. قُلْ اعوذُ بِرَبِّ النّاسِ. مَلِکِ النّاسِ. الهِ النّاسِ. مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ. الَّذى یُوَسْوِسُ فى صُدورِ النّاسِ. مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ. از شر وسواسهاى خنّاس (وسواسها یعنى وسوسه‏گرها؛ خنّاس یعنى آن وسوسه‏گرى‏ که مى‏آید وسوسه مى‏کند، بعد مى‏رود پنهان مى‏شود، دومرتبه ظاهر مى‏شود و باز پنهان مى‏شود) که در سینه‏ها و دلهاى مردم وسوسه مى‏کنند، از جن و از مردم. «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ» عطف بیانِ چیست؟ مى‏گویند عطف بیان به همان وسواس خنّاس است؛ یعنى ما دو جور وسوسه‏گر داریم، یک وسوسه‏گر پنهان و یک وسوسه‏گر آشکار. وسوسه‏گر آشکار انسانهاى وسوسه‏گر هستند که اینها شیاطین‏الانس‏اند.

قرآن بعضى از انسانها را شیطان مى‏نامد: شَیاطینَ الْانْسِ وَ الْجِنِّ شیطانهاى انسى و شیطانهاى جنّى. شیطان یک معناى اعمى است که به هر وسوسه‏گرى حتى به انسان شیطان گفته مى‏شود...

ادامه متن را در قسمت ادامه مطلب بخوانید.

محمد طاها دلیری

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

اعتراض شیطان به خداوند درباره خلقت اش


اعتراض شیطان به خداوند درباره خلقت اش

شهرستانى‏ در ملل و نحل، از کتابهاى مسیحیها نقل کرده که حتى خود شیطان بعد از آنکه ملعون و مطرود بارگاه الهى شد، چند اعتراض به خداوند کرد و گفت: تو چرا مرا آفریدى؟! تو که مى‏دانستى من آخر کارم به اینجا مى‏کشد. بعد از آنکه مرا آفریدى، تو که مى‏دانستى اگر من را امر به سجده کنى طبیعت من حاضر نیست که این خضوع را انجام دهد و من معصیت مى‏کنم، چرا امر کردى؟! بعد از آنکه من سجده نکردم و دشمن آدم شدم، چرا مرا بر او مسلط کردى؟! من به تو گفتم: أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ «به من مهلت بده»، چرا مرا هلاک نکردى؟! گفتم من مى‏خواهم فرزندان آدم را وسوسه کنم و خیالات بد در دل آنها القاء کنم تا آنها را گمراه کنم، گفتى بسیار خوب برو هر کارى دلت مى‏خواهد بکن، وقتى گمراه کردى من هم گمراهان را یکسره به جهنم مى‏برم. و از این جور سؤالات.

طبق نقلى که شرّاح اناجیل کرده‏اند، شیطان در اول حرفش گفت: خدایا تو حکیم هستى، از حکیم این کارها نسزد. به جوابش گفتند که اول ما تو را به همان حرف خودت مى‏گیریم؛ گفتى ما حکیم هستیم، و حکیم هیچ کارى را بدون حکمت انجام نمى‏دهد، بنابراین فضولى موقوف، برو دنبال کارت![1]

محمد طاها دلیری
[1] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏4، ص: 275

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

شیطان در کلام شهید مطهری 1


شیطان قبل از خلقت انسان

قرآن کریم این طور مى‏فهماند که شیطان قبل از خلقت انسان در صف ملائکه بود و بعد از خلقت انسان از صف ملائکه خارج شد و رجیم شد.[1]


شیطان ملک یا جن؟

اینکه گفته شود شیطان از ملائکه بود، برخلاف نصّ قرآن است که مى‏فرماید: کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ «1». من هم در تعبیرات خودم عرض کردم در صف ملائکه بود، نگفتم از ملائکه بود. قرآن مى‏گوید: کانَ مِنَ الْجِنِّ و همچنین راجع به شیطان این تعبیر را دارد که از آتش آفریده شده است، در صورتى که راجع به ملائکه چنین حرفى را ندارد.[2]

از ظاهر بعضى از آیات قرآن استنباط مى‏شود که شیطان از ملائکه است و رانده شده است، براى اینکه قرآن مى‏گوید: وَ اذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدوا بعد مى‏گوید همه سجده کردند الّا ابلیس. در آیه دیگر مى‏فرماید: کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ امْرِ رَبِّهِ «2». بعضى به استناد آن آیه گفته‏اند ملکى است رانده شده، و بعضى به استناد این آیه گفته‏اند جن است. آنهایى که گفته‏اند ملکى است رانده شده، گفته‏اند چون جن یک کلمه عامّ است، یعنى از موجوداتى که پوشیده و غیرمرئى هستند؛ ابلیس هم در اینجا در ردیف ملائکه [قرار گرفته است که پوشیده و غیرمرئى هستند.] مقصودم این بود که جن و ملک (ملائکه) به طور کلى هیچ وقت در قرآن ردیف یکدیگر قرار نمى‏گیرند. تنها مسأله شیطان است که [از هردو گروه شمرده شده است و] در این مسأله احتمال بیشتر این است که شیطان یک حقیقت سوم است، نه از نوع آن ملائکه است و نه از نوع جنّى که قرآن نقل مى‏کند.[3]

محمدطاها دلیری

 

 


 

[1] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏4، ص: 275

[2] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏4، ص: 281

[3] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏27، ص: 775

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱