چرا طلبه شدم؟ ( قسمت دوم )
صحنه دوم
تصمیم گرفتم شبی را با بچه ها سر کنم و تا طلوع آفتاب در مسجد کنارشان بمانم.
شب باصفایی بود، گفتیم و خندیدیم و از کنار هم بودن کلی لذت بردیم. این خاطره مرا به سالیان دور می برد. خاطراتی که با همنشینی با نوجوانان فوق العاده دل پاک و مثال زدنی سپری شده بود.