جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۷ مطلب با موضوع «رسول گلدوزها» ثبت شده است

انشاالله شروع می کنم .........


20 سال و اندی پیش ..............................

حاج آقا، حرف های خیلی قشنگی زد انشاالله  باید از فردا شرو ع کنم........

فردا : اه چقدر درسام زیاده خسته شدم .......... انشاالله این امتحان ها تمام بشه شروع می کنم ........

تابستان : ورزش تفریح فوتبال تنیس مهمانی مسافرت و .......آه خسته شدم برنامه هام به هم ریخته انشاالله سال تحصیلی جدید برنامه ریزی شده شروع می کنم .............

سال تحصیلی : می دونی امسال که کنکور دارم ، وقتم و بذارم حسابی درس بخونم قبول که شدم رفتم دانشگاه وقتم آزادتر میشه انشاالله شروع می کنم .............

دانشگاه : آخه این چه وضعشه هم باید درس خوند هم باید کار کرد دیگه حالی برا آدم نمی مونه که انشاالله مدرکم و بگیرم شروع می کنم ......................

رسول گلدوزها

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

دید و بازدید


دید وبازدید

عید نوروز همراه با رسم و رسوماتی است که در جای خود پسندیده و نیکوست، شاخص ترین آنها همین مراسم دید و بازدید از اقوام و آشنایان است که در اصطلاح دینی می شود "صله رحم" که متاسفانه تا حد زیادی به رفع تکلیف مبدل شده و با حواشی همچون تشریقات و تجملات و ..... کم کم اصل از بین رفته.

بگذریم که این قضیه خود سری دراز دارد، فقط " خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل".

به هر حال هر مسئله ای با تمام عیب ها و نقص ها دارای محاسنی هم هست، در ادامه به نمونه ای از آن که موجب تلنگری به خودم شد اشاره می کنم، شاید برای دوستان هم مفید فایده باشد.

رسول گلدوزها

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱

سال نو

روزهای پایانی سال همیشه یک شور شوق خاصی داره، همه در تکاپو و فعالیت اند، زن و مرد ، بزرگ و کوچک همه به دنبال تدارک برای استقبال از سال جدید هستند و هرکس به نوعی خود را مهیا ی سال جدید می کند، لباس نو ، کفش نو، آرایش و پیرایش و .... خلاصه همه و همه خودشون رو آماده می کنند تا با ظاهری آراسته به پیشواز سال جدید بروند.

این قضیه به همین حد هم ختم نمی شود بلکه به محیط پیرامون افراد نیز سرایت می کند مثل محل سکونت، محل کار و ....... همه شروع می کنند به گردگیری و نظافت . بعضی ها هم که حال بیشتری دارن دکوراسیون داخلی رو تغییر می دن هم برای تنوع و هم برای استفاده بیشتر و بهتر از فضای داخلی و خیلی فعالیتهای مشابه دیگر .

همه این امور به دلیل نو شدن سال و رسیدن فصل بهاره، در صورتی که خود این امر که باعث این همه تکاپو تلاش هست ظاهر این رخدا طبیعی است و اصل این رخداد حامل پیام دیگری ست که همه به نوعی با آن آشنا هستیم  ولی غالبا این امر اصلی رو نادیده میگیریم .مگر نه اینست که بهار جلوه ای از قیامت است ؟ مگر نه اینست که رسیدن سال نو نشانه پایان یافتن یک سال دیگر از عمر ماست؟ و خیلی نشانه های دیگ که هرکدام برای تنبه ما کفایت می کند.

حالا با علم به این مفاهیم ، آیا حداقل با نو شدن سال ما همین کارها رو برای امور باطنی و معنوی خود انجام میدهیم ؟ آیا گرد و غبار عقاید و اغتقادات خود را می گیریم ؟ آیا عقاید و اخلاق نادرست خود رابیرون می ریزیم؟ آیا عقاید و اخلاق پسندیده خود را تغییر دکوراسیون می دهیم؟ آیا به قول امورزی ها باطن و  ذهن خود را دیفراگمنت می کنیم؟  یا همچنان همان فرد سابق هستیم منتهی با ظاهری آراسته که آن هم موقتی ست.

آیا به این فکر کرده ایم در سالی که گذشت چه اقداماتی برای رشد خود کرده ایم؟ چه اقداماتی برای رشد اطرافیان خود کرده ایم ؟ چقدر در زمینه سازی برای ظور حضرتش فعالیت کرده ایم ؟ چقدر برای احیای دین و رفع انحرافات تندی دیده ایم و ناسزا شنیده ایم ؟ چه قدمی برای کمک به ولی فقیه خود برداشته ایم ؟ تا چه اندازه در راستای شعار سال فعالیت کرده ایم؟ اگر گزارش کار بخواهیم به رهبر عزیزمان بدهیم چند خط می شود؟ همین گزارش برای امام زمانمان چند خط است؟آیا در بهترین حالت بیشتر این گزارش در باره فعالیت برای خودمان نیست ؟ آیا ما فقط به فکر خودمان بود ه ایم یا در جهت ارتقا محیط پیرامون خود قدمی برداشته ایم مثل محل کار و زندگی و تحصیل و. ...؟آیا عبادت ما مختص شده به عبادات مستقیم مثل نماز و روزه و .... یا به جنبه های دیگر دین هم پرداخته ایم؟  و آیاهای  بسیاری دیگر و یا بالاخره آیا سال 90 ما موجب رضایت خداو ائمه اش بوده یا نه ؟ و اگر نه ، آیا برای تغییر آن تصمیمی گرفته ایم ؟ پاسخ به این سئوالات و سئوالاتی از این دست شاید محرکی باشد برای جلوگیری از خمودو سستی و انشاء الله حرکت در رسیدن به مقصود نهایی بشر

رسول گلدوزها

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

22بهمن از نگاهی دیگر

بعد از نمایش سیل عظیم جمعیت در راهپیمایی 22 بهمن امسال  در جای جای میهن عزیزمان  از شبکه های خبری و همچنین مشاهده عینی این واقعیت در شهر خودمان یک مسئله جای سئوال دارد که با مرور اتفاقات مشابه در گذشته مثل راهپیمایی منا سبت های مختلف و انتخابات این سئوال قوت بیشتری می گیرد.

با آمارتقریبی که مراکز رسمی و غیر رسمی و شبکه های خبری اعلام کردند و حتی با یک حساب سرانگشتی و حدودی می توان تخمین زد حدود 50 ال 60 درصد از هم میهنان عزیزمان در این رویداد افتخار آفرین شرکت کرده بودند، و چیزی که در این بین جلوه گری می کرد این بود که اکثریت این دریای متلاطم را اقشار مذهبی و معتقد تشکیل می دادند و این از نوع پوشش و ظاهر افراد مشخص بود،شاید اندکی هم از این نظر متفاوت بودند اما از مدهای به اصطلاح فشن امروزی و تیپ های زننده ای که در زمان های عادی در سطح جامعه مثل اماکن تفریحی و تجاری ،معابرو اماکن عمومی با آنها برخورد می کنیم اثری دیده نمی شد و یا اگر هم بود اصلا نمود نداشت.با اتکا به این شواهد می توان نتیجه گیری کرد اکثریت جامعه ما را اقشار مذهبی با درجات مختلف تشکیل می دهند افرادی که حداقل خلاف عرف و شرع عمل نمی کنند، چیزی که فضای کنونی جامعه حاکی از آن نیست.

حالا سئوال اینجاست در جامعه  ای که حکومت، دولت، عرف، شرع و اکثریت از نظر اعتقادی در یک مسیر هستند چرا باید اقلیت، فضای حاکم جامعه را در دست داشته عرصه را بر اکثریت تنگ کنند تا جایی که عنوان می شود فساد جامعه را گرفته، علائم آخرالزمان زیاد شده و صحبت هایی از این قبیل.

چرا افراد گروه اکثریت باید برای داشتن تفریحات سالم و کارهای روزمره با محدودیت و انزوا روبرو باشند؟ چرا ملبسین ما باید برای حضور در بضی از اماکن به صورت شخصی ظاهر شوند؟ چرا با وجود همسو بودن حکومت ، دولت، عرف و شرع با اکثریت همچنان شعائر مذهبی مثل چادر ، محاسن و ...... محجور است؟

آیا این نتیجه خالی کردن عرصه توسط اکثریت و تبدیل آن به جولانگاه برای اقلیت نیست؟ آیا این یکی از پیامدهای تقوای گریز یا همان دفاع نیست؟ آیا این نتیجه این نیست که اقشار مذهبی به دلایل مختلف از حضور در محافل مختلف امتناع کرده فضا را برای گروه مقابل باز می گذارند؟ آیا این نتیجه این نیست که مبلغین دین ، حوزوی ها و حتی اقشار مذهبی فقط به محدوده های خاص اکتفا کرد ه اند؟ و سئوالات زیادی از این دست که شاید بار یک مسئولیت سنگین که همانا ورود به فضای کنونی جامعه و منقلب کردن آن در حد توان و وسع خودمان است را بر عهده ما بگذارد، وظیفه ای که در دوره های قبل از جانب خیلی از علما و بزرگان دین شاهد عملی کردنش بوده ایم که یکی از نتایج آن و بزرگترین ثمرش همین انقلاب و حکومت اسلامی است، وظیفه ای که در زمان حال در دیگر کشورها به صورت موج بیداری اسلامی آشکار شده است.

رسول گلدوز ها

۵۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آسیب شناسی

همانطور که در مبحث قبل اشاره شد افرادی که از طریق نوع اول کسب معلومات می کنند بیشتر در معرض آسیب قراردارند تا افراد دسته دوم، کمااینکه گروه اخیر نیز از این آفات مصون نیستند.

در همین راستا به "عجب خفی" اشاره شد، که شاید شایع ترین آسیب هم باشد، چون پنهان بوده و معمولا فرد متوجه درگیر بودنش نیست. و به همین دلیل از ذکر خفی استفاده شده زیرا فرد به قبح این عمل (عجب) آگاهی کامل دارد(از طریق جلسات مذهبی) و می داند که این حالت باعث از بین رفتن اعمال می شود به همین خاطر مدام به خود نهیب میزند که تو از همه پایین تری و در باطن، خود را از همه کمتر می دانند اما در برخورد با دیگران لحن ، حالت چهره و الفاظی که به کار می برند تداعیی کننده این امر نیست.

شاید بتوان اینگونه بیان کرد که نگاه این عده به اطرافیان مانند "نگاه عاقل اندر سفیه " است به این مضمون که ایشان (اطرافیان) را از درک و لمس معارف و لذایذ دین محروم یا جاهل به آن می دانند. به هین دلیل غالبا در مسائل مختلف  حق را با خود دانسته، حقی برای طرف مقابل قائل نبوده او را محکوم می نمایند و ممکن است در همین مسیر مرتکب خطاهای دیگر هم بشوند. در صورتی که عالمان و بزرگان دین اینگونه عمل نمی کنند و به همین خاطر است که سخن ایشان(خوف و رجا) به دل می نشیند و افراد را مجذوب می نماید. در صورتی که صحبت با عده ایی که ذکر آنها گذشت بیشتر باعث تالم خاطر و بدبینی می شود و افراد را دین گریزی می کند.

 آسیب بعدی انحراف و بدعت است ................... ادامه دارد

رسول گلدوزها

 

 

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آسیب شناسی

متنی که در ادامه می خوانید برگرفته از نظر و تجربیات شخصی است لذا هر گونه نقد و ارائه مطلب مشابه موجبات مدون شدن و بهربرداری بهتر از آن را فراهم می آورد
بسمه الله الرحمن الرحیم
عامه مردم عمده اطلاعات مذهبی و معارف دینی خود را از طریق شرکت در جلسات مذهبی و نشستن پای منبر سخنرانان و عالمان دین  کسب می کنند،عده ای هم من جمله همان سخنرانان از طریق تحصیل و طی مدارج علمی در مراکز آکادمیک و یا حوزوی به این مهم نائل می آیند.
هریک از این دو روش دارای معایب و محاسنی است ، در ادامه به بررسی روش اول و آسیب های آن خواهیم پرداخت.
در شق اول که ذکر آن گذشت سخنران با صرف وقت و تحمل سختی و مشقت تحصیل ، مطالعه منابع مختلف ، ارتباط و تبیین آنها با هم در نهایت مطلبی موجز ، موثر و قابل فهم ارائه می کند و به تبع آن مستمع بدون تحمل هیچیک از دشواریهای فوق الذکر مطلب را درک می کند. بزرگترین مزیت این روش این است که  از این طریق طیف گسترده ای از مردم بدون احتیاج به طی مراحل اصولی معلومات زیادی در زمینه های مختلف ( آیات و روایات ،حدیث، عرفان، سلوک، اخلاق و.......... ) کسب می کنند، این معلومات می تواند موجبات سعادت و نجات افرادرا فراهم آورد. در حالی که عکس این قضیه نیز صادق بوده همین معلومات می تواند مایه عصیان و انحراف ایشان شود که این امر برای شقوق دیگرکسب علم هم محتمل است ولی به دلایل مختلف در این مورد احتمالش بیشتر است، به طور مثال معلوماتی که از این طریق کسب می شود به محکمی و مستدلی همان ها، وقتی که از طریق اصولی و طی مدارج علمی حاصل می شود نیست موید این حرف هم این است که افرادی که از طریق دوم کسب علم کرده باشند به زیرو بم ، چم و خم ،اسناد و منابع مختلف و مسائل مرتبط با موضوع احاطه و تسلط داشته در صورت وارد کردن اشکال می توانند به بحث و بررسی منطقی بپردازند در صورتی که غالبا در نوع اول این قضیه صادق نبوده و ممکن است در صورت ایراد اشکال  جدل پیش بیاید. این نقطه ضعف (با ریشه نبودن) وموارد دیگر، در اثر امکان بروز عواملی چون – ابتر ماندن ابتدا و انتهای مطلب از جانب مستمع( فقدان حضور فیزیکی یا فکری در طول مدت سخنرانی،ضرب المثل "تخم مرغ مرده حلال است") یا سخنران(سخنران برای رساندن مطلب در یک وقت محدود مجبور است مقدمات و متاخرات، حواشی و .... را حذف نماید) - مشخص نبودن استناد مطلب(در صورتی هم که سند ارائه شود معمولا غالب مستمعین درصدد رجوع و مطالعه سند نیستند) – مشخص نبودن صحت منابع (مانند روایات و احادیث )– تفسیر شخصی سخنران یا مستمع – پراکندگی مطالب (موضوعات مختلف در جلسات مختلف)– مغایرت برداشت مخاطب و منظور سخنران و عوامل دیگر از این دست  آسیب هایی را به همراه می آورد.
مانند "عجب خفی"
.......................... ادامه دارد

رسول گلدوزها

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اقسام تقوا

 با سلام

چند وقت پیش با حاج عباس آقای قدس راجع به موضوعی صحبت می کردم ایشان در بخشی از صحبت به اقسام تقوا از دیدگاه شهید بهشتی اشاره نمودندکه من دیدم مشابه بحث هایی بود که قبلا با بجه ها در مسجدد داشتیم اما ین شیوه برام جالب و جدید بود برای همین خواستم از ین طریق هم دوستان بخونند و هم نظر دوستان رو بدونم

ایشان گفتند(از نظر شهید بهشتی تقوی بر دو قسم است 1- تقوای دفاع 2- تقوی ستیز

تقوای دفاع:در این قسم انسان شرایط محیطی و فضا رو طوری آماده می کند که امکان ارتکاب گناه یا خطا وجود نداشته باشد وبه قول خودمان آلوده نشودبه طور مثال از رفتن به محافلی که احتمال پخش موسیقی از هر نوع را میدهد نمی رود .خیابان خیام نمی رود در مجالس عروسی شرکت نمی کند به کمترین حد ارتباط به همکلاس یا همکار خانم خود اکتفاءکند و ........و اگر اجبارا یکی از فضاهای بالا را باید تجربه کند به صورت کناره گیری و رفع تکلیف است یا در مورد تزبیت فرزند کنترل همه جانبه وی است طوری که در این فضاها قرار نگیرد 

تقوای ستیز : در این نوع انسان با آشنا بودن کامل به اصول و فروع شرع و عرف ضمن حضور  در این فضاها نتنها عرصه را برای مخالفان دین باز نگذاشته بلکه با دفاع از حریمها و گوشزد کردن خط قرمزها در عین رعایت ادب و متانت به احیاء امر به معروف و نهی از منکر و همچنین تلنگر به وجدان های خواب رفته  به یار ی امام زمان (ع) می شتابند .در عین اینکه همین معاشرتشون با افراد زمینهه ساز جذب افراد می شود و نگاه آنها  را نسبت به دین و افراد مومن عوض می کند درحالیکه در تمام مدت مواظب آلوده نشدن خود نیز هستن

واما ،حالا میخواستم نظر دوستان را در مورد هریک از این دو شق  محاسن و معایب و نهایتا برتری یکی از آنها بدونم

لازم به الذکر است گفتار بالا نقل قولی از نقل قول حاج آقاست و کم و بیشش و ببخشید  

 رسول گلدوزها

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰