نمی دانم چه شد، من فردی 20 ساله بودم، تا چشم خود را نیمه باز کردم 27 ساله شدم و حال چند ماه از 27 سالگیم می گذرد و می دانم مرگ آنقدر سریع سراغم خواهد آمد تا توان بستن چشم خود را هم نداشته باشم.!!!

ای مرگ، تو کجایی! در چه فاصله ای با من هستی! من همچنان دست خالیم، دست خالی از توشه راه ، ولی کوله باری پر از زباله ها ، کثافات، لباس های آلوده و بد بو  باخود دارم.

تمام لحظه های عمرم را به لهو گذراندم. حال دگر از خود نا امیدم و به پرورگار عالمیان امیدوار!

 ای مرگ، حال به تو می گویم، مرا در آغوشت بگیر، همانطور که عاشق، معشوق خود را در آغوش می گیرد. مرا به پروردگارم بسپار تا او مرا مهمان لطف و کرم خود نماید. زیرا او رب کریم و بزرگواری است، که من به او پناه آورده ام. نشانه فرد کریم اینست که وقتی کسی در حقش بدی کرد و بعد ها فرد خاطی در صورت نیازمند بودن به آن فرد رو آورد او از خطای وی در گذرد.

سخن على (ع )در این باره نیز چنین است :  (اَلْکَریمُ مَنْ جازَى الاِْسائَةَ بِالاِْحْسانِ)   انسان با کرامت ، بدى را با نیکى پاسخ مى دهد

حال رب موسی و هارون، کریم و بزرگوار است و از گناهان این خطاکار که همیشه پرده پوش لطف الله جل و اعلا بوده  صرف نظر خواهد کرد.

به امید عفو بی پایانت یا اله العاصین

سید صالح فخاری