من در تابستان 91 در مدیریت یک طرح تابستانی تجربه هایی را (+ و -) بدست آوردم که فکر میکنم برای شما مفید واقع شوند .یکی از اهدافی که در شیوه های برگزاری طرح در ذهنم بود افزایش و چگونگی ارتباط هرچه سودمند تر با خانواده های اعضای کلاسهای تابستانی بود که از همان ابتدا ی امر (اولین جلسه ی کلاس تابستانی در قم) آن را جزء اصلی ترین بخش های مدیریتی کلاس تابستانی قرار داده بودم ، که البته نظر اکثریت جمع دوستان هم با کلیات این بخش موافق بود . قرار دادن بخشی از برنامه های طرح تابستانی با موضوع ارتباط گیری با خانواده ها به نظرم به اندازه ی برگزاری برنامه برای اعضا مهم است و باید به آن توجه بیشتری شود . سعی کنیم به شرایط حاکم در زمان اجرای طرح بیشتر و واقع بینانه تر نگاه کنیم تا خدای ناکرده بی گدار به آب نزنیم . مثلا در نوشتن طرحمان به تعداد نیروهای اجرایی ، تعداد اساتید ، امکانات و وسایل موجود ، فضاهای مفید واقع در مسجد و جاهای دیگر ، ظرفیت پذیرش دانش آموزان از جنبه های گوناگون و هزار و یک مورد دیگر که دقت زیادی به آنها باید کرد . شخصا از تجربه های برادران گذشته ام که دستی در اجرای کلاسهای تابستانی سالهای قبل داشتند ، در افزایش سطح نگاه واقع بینانه به این موضوع خیلی خیلی استفاده کردم .

برخی از جنبه ها که خوبیش بیشتر برایم نمود میکند و تجربه ایی موفق بود را به اختصار عنوان می کنم :

·        شروع برنامه ریزی برای تابستان خیلی قبل تر از سال های قبل انجام گرفته شد .

·        اکثریت کادر اجرایی را نوجوانان کانون تشکیل می دادند ، که البته مزایا و معایب خودش را داشت .

·        اردوها ( افتتاحیه ، افطاری ، ارم ، رامسر و مشهد ) با کیفیت نسبتا خوبی برگزار شد.

·        کار و تبلیغات خوب برای برنامه ی اختتامیه خیلی منظم و برنامه ریزی شده انجام گرفت و بازخورد قابل توجهی از اهمیت برنامه های کانون برای خانواده ها و استقبال آنها از اینگونه برنامه ها را نشان می داد .

·        محتوی شاد و آموزشی برنامه ی اختتامیه خوب برنامه ریزی شده بود ، که نشان می داد شیوه ایی خوب و گیرا در برگزاری مراسمات اینچنینی در کلاسهای تابستانی آینده می تواند باشد .

·        مراسم افطاری برای بچه ها خاطره انگیز و علاوه برآن از کیفیت اجرایی خوبی نیز برخوردار بود .

·        تجربه ی استفاده از اساتید جدید الورود به فضای کلاس تابستانی ، تجربه ای مثبت بود .

·        تجربه ی استفاده از بچه های جدید الورود به فضای کانون از طریق گروه های مطالعاتی تجربه ی مثبتی بود .

نگاه به طرح تابستانی به نظر من باید نگاهی اینگونه باشد : فراهم سازی بستری برای بروز استعداد ها ، منهای بخشی از کلاسها که در آنها بچه ها چیزهایی را یاد میگیرند که در طول سال تحصیلی زمانی برای فراگیری آنها ندارند باقی کلاسها و برنامه ها باید به گونه ای باشدکه دانش آموز در آنها چیزی که در خود نهان دارد را بروز دهد . البته این نکته ی خیلی مهم را باید متذکر شوم که نگاه  به این برنامه های آموزشی زمانی معنی میگیرند که در سایه ی هدفی بزرگتر باشند . آن هدف بزرگ چیست ؟

هدف بزرگ و والا آن نگاهی است که ما موظفیم به دانش آموز در مورد اطرافش به او بدهیم . نگاه به معنویات و ارتباط با خداوند متعال ، نگاه به خانواده و دوستان ، نگاه به علم و علم آموزی ، فن ارتباط گیری ، سازش با اطرافیان ، برنامه ریزی و ...

صرف یک کلاس به تنهایی فایده ای ندارد ، صرف یک اردو برای خوش گذرانی و تفریح فایده ای ندارد . همه ی اینها باید در زیر همان سایه قرار بگیرند تا نورانی شوند . رمز ماندگاری و تاثیر گذاری این برنامه ها همین است . البته این طور کارها آفات مخصوص به خودش را هم دارد ، ولی قبل از اینکه مصادیقی که برایم اتفاق افتاده بود را بازگو کنم برگشتی میزنم به مطلب قبلم در این وبلاگ :« گفتم : آدم باید آسانسور باشد .

بزرگی از دوستان نکته ای خوب و قابل استفاده را در نظرات نوشته بود :خیلی از کارها و رفتارها هستند که باعث تاثیر در دیگران می شود ولی نیاز نیست فرد خود را در مقام مربی و دیگری را متربی ببیند تا آن فعل را انجام دهد، همین دید و بازدیدها و از حال یکدیگر با خبر بودن (اضافه میکنم : ارتباط گیری ها در فضای مسجد) و... که از بزرگترین فعالیتهای فرهنگی است که باعث رشد هر دوطرف است  چرا که خودسازی است البته در عین دیگرسازی و نیاز به مقام خاصی هم ندارد .

ما به عنوان کادر اجرایی طرح تابستانی برای تاثیر گذاری نباید سعی کنیم فیلم بازی کنیم تا چیزی خوب را در فرد مقابل نهادینه کنیم و او را رشد دهیم . نکته همین جاست . نکته اینجاست که باید خودمان باشیم تا آن وقت نفوذ در قلوب را نظاره گر باشیم . مشکلی اساسی گه گاها از آن غافل شده ایم . ما اگر خود واقعیمان را به نمایش اعضای کلاس تابستانی بگذاریم آنجاست که او با شخصیت واقعی ماست که می تواند ارتباط معنوی بگیرد و به جنبه های مثبت وجودمان جذب شود ، که البته کار ماندگار و تاثیر گذار هم ، همین است .

تجربه های خوبی را که نداشتم و یادم مانده بود را در پایین برایتان نوشته ام که دوباره تکرار نشوند :

·        سرمایه گذاری روی افرادی که انگیزه ای برای کار و فعالیت به دلایل مختلف نداشتند ، که برخی در اوایل شروع طرح آن را ابراز نمودند و برخی دیگر در میانه های کار

·        عدم کنترل بر روی غیبت ها اعم از مسئول ، کادر اجرایی ، اساتید ، اعضای کلاس تابستانی.

·        برخی از رشته ها ی مورد تدریس با وجود اینکه بعضا از نظر استاد، تعداد نفرات و امکانات اجرایی مشکلشان هنوز حل نشده بود ، ولی با کیفیت پایین برگزار شد .

·        و عدم مدیریت مالی مناسب که می تواند عاملی مهم در به نتیجه نرسیدن برخی از برنامه ها باشد .

·        مدیریت بحران ها و اموری که هیچگاه قابل پیش بینی نبودند .

و من الله التوفیق

امضا : رها

علیرضا نظری