ببینید اگر لفظ آکبیر را اطلاق بر فضایی اعم از کانون کنیم جزء دسته ی اول خواهد بود اما اگر اطلاق بر کانون کنیم جزء دسته ی سوم خواهد بود به طور کلی در آکبیر بمعنی الأعم هر دو طریقه دیده میشود.

برای واضح تر شدن مطلب مثالی میزنم: ببینید شما نگاهی به انتخابات 88 بیاندازید بسیج وهیأت ها وکانون های فرهنگی همگی در وحله اول مبنای کلی مشارکت در انتخابات و ملاک های رئیس جمهور اصلح را قبول کرده اند و فقط به همین هم قنا عت نکرده اند و در وحله ی دوم به تطبیق مصادیق نیز پرداخته اند و حمایت شدیدی از شخص آقای احمدی نژاد انجام داده اند تا جائی که برای رأی آوردن ایشان گویی دعای توسل میخواندند! و از آنجایی که این جوّ در این مرا کز حکمفرما بوده است نا خود آگاه داشتن این مشی سیاسی نوعی شرط ورود وادامه ی حضور گردیده بود.

اما در آکبیر شما چنین وضعیتی را اصلا مشاهده نمی کنید چرا که در بخشی مبانی کلی ای که ذکر شد قبول شده بود ولی در تطبیق مصداق سکوت حاکم بود و این به عهده ی خود افراد بودکه به تبع آن عده ای به کاندیدایی غیر از آقای احمدی نژاد نظر داشتند و در بخشی دیگربعضی (که البته عده ی بسیار کمی هستند) حتی در مبانی کلی نیز اختلاف و بحث میکردند این اختلاف و بحث مختص آن زمان نبود بلکه همیشه بوده است مثلا پس از اغتشاشات 88 در مورد نوع عملکرد وبرخورد نظام این بحث ها بیشتر به چشم میخورد درصورتی که این بحث ها از افراد محیط های دیگر تقریبا شنیده نمیشود.

غرض این نوشته بیان تفاوت است و قصد نداشتم بگویم که طریقت سیاسی آکبیر بهتر است یا نه یعنی در صدد تحلیل خوب یا بد بودن طریقت های سیاسی برنیامدم. البته شما میتوانید به تحلیل این موضوع بپردازید.

مست فیض و مستفیض وملتمس دعا مهدی مهدوی