رابطه شیطان و هوای نفس

شیطان آن طورى که قرآن معرفى مى‏کند، موجودى است که از باطن بر انسان تسلط دارد؛ یعنى به اصطلاح در طول ماست نه در عرض ما؛ یعنى شیطان زائد بر همین غرائز شهوانى چیزى ندارد و همینها از ناحیه شیطان مى‏آید. تعبیر من این بود که گفتم آن منبعى که اینها از آن منبع مى‏آید. نه این است که الآن براى خواندن ما به شر و فساد دو عامل وجود دارد: یکى هواهاى نفس ما، و دیگرى شیطان، که بگوییم «یک عامل کافى بود و دیگر این عامل دوم چرا مى‏آید؟!» بلکه همان‏طورى که در کارهاى خیر (یعنى الهامات خیرى که در ما هست) ملائکه یک عامل ثانوى در مقابل تمایلات خیردوستانه ما نیستند بلکه آنها عاملِ عاملند یعنى منابعى هستند که این الهامات را به وجود مى‏آورند، [شیطان هم یک عامل ثانوى در مقابل الهامات شر نیست و منبعى است که این الهامات را به وجود مى‏آورد.] گفتم که در حدیث آمده است که دل انسان دو گوش دارد: از گوش راستش ملک مى‏آید الهام خیر مى‏کند و از گوش چپش شیطان مى‏آید الهام شر مى‏کند. نه اینکه ملک یک عامل ثانوى است براى دعوت به خیر (در مقابل فطرت الهى که در انسان هست و در مقابل انبیا) و نه اینکه شیطان یک عامل ثانوى است در مقابل هواهاى نفس، بلکه ملک و شیطان عاملِ عاملند. آن مخزن و منبعى که هواهاى نفسانى را در ما مى‏دمد، شیطان است؛...

ادامه متن را در قسمت ادامه ی مطلب را بخوانید.

محمد طاها دلیری