جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تابندگی» ثبت شده است

تا بندگی(2)

بسمه تعالی

{ناگفته نماند این نوشتار برداشتهایی از کتاب صراط مرحوم علی صفائی حائری است.}

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـ مرحله سوم: ای عشق تو در دلم سرشته[1](مقایسه وسنجش معبودها)

* پرده اول: کافی است بار دیگر به درون خود مراجعه کنی و ببینی این دلِ عاشق و کمال خواهِ تو چه معبود و محبوبی را فریاد می زند. ...

حسام یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تا بندگی (1)

ـ مرحله اول: خواهی نخواهی، عاشقیم! (شناخت خود)

چشمانت را ببند. سری به «خود»ت یعنی به «من»ت بزن:

کششی را در درونت می بینی، کششی به سمت زیبایی ها و بزرگی ها.

اگر در هرچیزی زیبایی و بزرگی را بیابی، مجذوبش می شوی و در مقابلش خاضع؛ و این یعنی عشق.

عشقی که خواستگاه آن دل و قلب است. دلی که همواره عشق به خوبی و زیبایی، عشق به کمال و بزرگی از آن می جوشد، و محبوب و معشوقش را فریاد می کند.

آری! ما عاشق آفریده شده ایم! و لحظه ای بدون معشوق نمی توانیم زندگی کنیم و زندگیِ بدونِ معشوق برایمان پایانِ زندگی خواهد بود.

اما در عین اینکه جبراً عاشقیم، در انتخابِ معشوق آزادیم و مختار.

منشاء تفاوت انسان ها و مکتب ها و روش ها را می توان در همین تفاوت معشوق ها پیدا کرد. زیرا معشوق های ما همان محرک ها و معبودهای ما هستند که روش ها و منش های ما را می سازند و ارزش و بزرگی ما را نشان می دهند. معشوقهایِ ما همان هایی  هستند که در ما اثر می گذارند و ما را به ماراه می اندازند. حرکت‏ها و حالت‏هاى را کم و زیاد مى‏کنند، به ما امید مى‏دهند و یا ما را مى‏ترسانند، شاد مى‏کنند و یا اندوهگین مى‏سازنند. خسته مى‏کنند و یا به شور و شوق مى‏کشانند.


 

ـ مرحله دوم: معشوقستانِ دنیا (شناخت محبوب ها و معبودها)

حال چشمانت را باز کن و نگاهی به اطرافت بیانداز؛ خدا، پول، عنوان، زیبایی ها، قدرت ها، تشویق ها و تهدیدها و هزاران عامل دیگر که در ما موثر هستند، محبوب ها و معبودهای ما هستند.« براستی محبوب واقعی ما کدامیک از اینهاست؟ »

 باید برای شناخت این بت ها و معبودها، ابتدا اینهارا جمع کنیم وسپس تنظیم و دسته‏بندى؛ تا بتوانیم میان آنها سنجش و تعقل کنیم و به محبوب و معبود واقعی مان برسیم.

معبود ما یا «خدا»ست یا غیر او. آنچه غیراوست را «دنیا» می نامیم که:

- گاهى هوى ونفس ماست. « أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه»

- گاهى قدرت‏ها و طاغوت‏ها و خلقى است که ما را به خویش مى‏خوانند.  «عبدوا الطاغوت.» «ان کان آباؤکم و ابناؤکم ...»

- گاهى  زیبایى‏ها و جلوه‏هاى دنیایى است که ما را اسیر مى‏سازد. «الناس عبید الدنیا.» «و زُیِّنَ للنّاس حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ البَنِینِ و القَناطِیرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ.»

- گاهى شیطانى است که وسوسه مى‏کند، نفس را تحریک مى‏نماید و دنیا را جلوه مى‏دهد و مرا به هرطرف مى‏کشاند و بنده مى‏سازد. «أَلَم أَعْهَدْ الَیْکُم یا بَنی آدم أَن لاتَعْبُدُوا الشِّیطان.»

 ادامه دارد...

حسام الدین یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰