به نام حضرت حق

پروانه و پیله

روزی سوراخ کوچکی درپیله ای ظاهرشد.مردی نشست وبه پیله نگاه کرد.آن گاه تقلای پروانه متوقف شد.به نظرمی رسید که خسته شده وتوانی برایش نمانده.مردتصمیم گرفت باسوراخ کردن پیله کار پروانه راراحت ترکند.پروانه ازپیله اش خارج شدولی جثه اش ضعیف وبال هایش چروکیده بود.مردفکرمی کردکه بعدازدقایقی پروانه شروع به پروازمی کندامانشد!درواقع پروانه ناچارشدهمه عمرخودراروی زمین بخزدوهرگز نتوانست بابال هایش پروازکند.آن شخص مهربان نفهمیدکه محدودیت پیله وتقلابرای خارج شدن ازسوراخ ریز آن راخدابرای پروانه قرارداده بود،تابه آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شودوپس از خروج ازپیله به اوامکان پروازدهد.

گاهی اوقات درزندگی فقط به کمی تقلانیازداریم؛اگر خداوندمقررمی کردبدون مشکلی زندگی کنیم،فلج می شدیم،به اندازه کافی قوی نمی شدیم وهرگز نمی توانستیم پروازکنیم.

التماس دعا ...

عرفان حسینی وفا