به نام خدا

در این نوشتار قصد بررسی تخصصی مقوله فرهنگ را از دیدگاه فقهی ندارم بلکه تنها انعکاسی است از ذهنیات چند ساله اخیر:

اگر فرض کنیم فرهنگ یعنی «راه زندگی» و راه زندگی را «دین» بدانیم و بپذیریم کار فرهنگی یا حداقل بخشی از آن «گسترش دین در جامعه» است، حال اگر بخواهیم عنوانی فقهی برای مقوله کار فرهنگی بیابیم شاید بتوان سه عنوان را کاندیدا کرد:1-امر به معروف و نهی از منکر 2- ارشاد و تعلیم جاهل 3- تعظیم شعائر

1-امر به معروف و نهی از منکر:یکی از شرایط این واجب الهی شناخته شده بودن(معروف بودن) آن نیکی است.تا خوبی مسئله شناخته نشده باشد امر کردن به آن وظیفه نیست.البته شاید بتوان گفت معقول هم نیست، اگر کسی خوبی کاری را نداند آیا انجام آن می تواند موجب رشد او شود؟درست است که تمام واجبات تعبدی نیست و نیاز به نیت ندارد ولی اگر فردی به اشتباه تصور کند که حفظ حجاب یعنی حقارت و جدایی از شخصیت انسانی و حال این فرد را امر به حجاب کنیم و او نیز محجبه شود آیا این عمل موجب رشد او می شود؟هر چند که ممکن است گفته شود در این حالت هم موجب رشد جامعه می شود و به تبع آن در رشد آن فرد نیز تاثیر می گذارد.

البته اینجا سوالی پیش می آید که سطح این شناخت تا چه میزان است،اگر فردی شنیده است بیرون گذاشتن موی سر حرام است اما اعتقاد قلبی دارد که خدا برای مسئله ای به این کوچکی(!) ما را عذاب نمی کند و در واقع معنای حرام را حقیقتا نمی داند و یا اینکه معنای حرام را می داند و به علت تبلیغات نادرست اعتقاد قلبی دارد که این حرفها را آخوندها(!) ساخته اند، وآیا می شود سخن را از این هم بالاتر برد و گفت کسی که حکم شرعی را می داند ولی موانع فکری دارد(مثل شبهات اعتقادی گفته شده) و یا حتی موانع خارجی دارد مثل ضعف اقتصادی،لج بازی و یا نگاه های سیاسی،این فرد معروف را در واقع نشناخته است؟(و اگر چنین گفتیم آیا باعث تعطیلی امر به معروف نشده ایم؟)

به هر حال آنچه که مسلم است وقتی امر به معروف واجب و وظیفه است که معروف واجب باشد و مستحبات و فضائل اخلاقی اگر امر به آن جایز باشد، قطعا واجب نیست(و با توجه به اولویت وجوب بر استحباب و اباحه این نکته می تواند در اولویت بندی کارهای فرهنگی راهبردی باشد)

نکته دیگر ظهور کلمه امر است.آیا در آن نگاه بالا به پایین(استعلا) لحاظ شده است (چنانچه بسیاری از بزرگان اصول فقه فرموده اند) و در نتیجه منحصر در شکل دستور است یا اینکه می توانیم معنای آن را وسعت داده تا شامل پیشنهاد و خواهش هم بشود(چنانچه از فحوای کلام شهید مطهری در کتاب ده گفتار برمی آید)

و نکته پایانی اینکه به نظر نمی رسد معروف در ادبیات دینی به معنای امر عرفی و مشهور در جامعه باشد و اگر جامعه ای عملا سخن حقی را متروک گذاشت ولو اینکه حکم شرعی آن را بداند نمی توان گفت مصداق امر به معروف نیست البته مسئله جای تامل بیشتری دارد

ادامه دارد ...

محمد علیگو