اگر به زندگی روزمره ی یک نوجوان و جوان ایرانی دقت کنیم خواهیم دید که از هر گونه بیکاری و فراغت بال فرار می کند. و به قول خودشان می گویند حوصله ام سر میرود چه کار کنم؟

چندیست سئوالی ذهنم را مشغول کرده و همچون نوشته های قبلی سئوال و دغدغه خود را بازگو می کنم تا از نظرات و بیانات دیگر دوستان در جهت فهم بهتر سئوال و نیز جواب درست بهره مندگردم.

یک فرد مسمان از سن نوجوانی تا پیری چه مقدار باید خود را مشغول سازد ؟ آیا فراغت بال داشتن امر پسندیده ای است ؟ و یا مذموم است و موجب مفسده ؟

این که انسان ها از بی کاری و فراغت بال حتی چند دقیقه اش را هم تحمل ندارند خوب است یا بد؟

از نظر جهان بینی توحیدی و جامعه اسلامی فرد مسلمان چه مقدار باید وقت برای مشغله های گوناگون بگذارد ؟ در تقسیم وقت روزانه فرد مسلمان آیا اوقاتی هم داریم که فرد فراغت از همه اموری که به نوعی به خارج از نفس خویش دارد داشته باشد؟

سعی کردم سئوالم را در قالب های گوناگون طرح نمایم تا منظور خود را بتوانم منتقل کنم.

آنچه باعث شده است این سئوال در ذهنم من شکل بگیرد این بود که وقتی به زندگی اکثر انسان های اطراف خود توجه می کنم می بینم که همه افراد از فراغت و عدم مشغولیت خود فراری اند و حتی پدر و مادر برای اینکه فرزندانشان فراغت نداشته باشند تمام سعی خود را برای مشغولیت آنها می کنند.

حرفشان هم این است که باید فرزندمان یک  طوری مشغول کنیم و الا ... البته مشغولیتی که او را فاسد هم نکند ولی در هر صورت او نباید بی کار باشد وقت خالی مضرر است .

در گذشته که خبری از این همه توسعه تکنولوژی و ارتباطات گسترده نبود اکثر انسان ها اوقاتی داشتند که در آن اوقات فارغ از غیر بودند با این که کار ها معمولا سخت تر و طاقت فرساتر بوده ولی در ساعاتی از روز و شب افراد فراغت داشتند چراکه تنظیم ساعات کاری آن ها با حضور و غیبت آفتاب بوده است به همین دلیل حداقل در ساعاتی که خورشید در آسمان نبود کار تعطیل می شد و آرامش همه ی جامعه را فرا می گرفت مردم به اجبار شرایط محیطی فارغ از هر کاری می گشتند و از آنجایی که در خانه ها تلفن و موبایل و کامپیوتر و لپ تاپ و تبلت و اینترنت و فیلم و رادیو و روزنامه و مجله و ... نبود ساعتی را هم که در خانه بودند بیشتر به ارتباطات انسانی درون خانه و خانواده ی خود می پرداختند و البته باز هم وقتی می ماند برای این که به خودشان فکر کنند و خلاصه آنکه وقتی داشتند برای فکر کردن و اندیشیدن به موضوعاتی که در طول روز فرصت اندیشیدن آن را ندارند به خود و کار های خودشان و به عاقبت امرشان و مبدا آفرینش و عالم خلقت و مقصد آفرینش و...

گرچه شاید بعض مردم این زیادی وقتشان را به فکر و اندیشه نمی پرداختند ولی مطمئنا این فرصت برایشان فراهم می آمد تا بیاندیشند ولی خود از فکر فرار می کردند

اما در دنیای امروز ما مقداری از شبانه روز خود را که مشغول کارها و مسئولیت های واجب خود هستیم و بعد از آن هم که فارق از مسئولیت واجب های خارج و داخل خانه می شویم  آنقدر وسیله برای خودمان فراهم کرده ایم که حتی یک دقیقه هم برای فراغت خود نگذاشته ایم و تا حد ممکن از ساعت استراحت خود هم میزنیم تا بیشتر خود را مشغول اموری نماییم که معلوم نیست چقدر نیاز واقعی ما را برآورده می کند. و بعضی از مردم هم که به خاطر فقر و یا ... بعضی از این ابزار را ندارند حسرت می خورند که چرا از داشتن این وسایل محروم ماندند  به هر طریقی شده سعی می کنند تا آن وسایل را بدست آورند تا از جامعه جهانی عقب نمانند!!!  

البته صحبت من در مورد مفید و یا غیر مفید بودن تکنولوژی و یا وسایل ارتباطات نیست. بلکه منظورم معضلی همه گیر است که با نابودی و ازبین بردن فراغت خود در شبانه روز هیچ وقتی نداریم تا به اساسی ترین مسایل جهان و خلقت بیاندیشیم

و شاید به همین خاطر باشد که آن وقت دین داری خلاصه می شود در روزهایی مشخص در تقویم  مثل عاشورا و شب های قدر و و... چراکه افراد دین دار از طرفی گرفتار همان معضل همه گیرند و از طرفی هم خود را دیندار می دانند و باید به این نیاز هم برسند و در نتیجه هر دو را جمع می نمایند که روزهایی خاص را به دینداری بپردازند

همانطور که از متن معلوم است در مقام بیان راه حلی و یا رد امری نیستم بلکه تنها دغدغه نویسنده مشغله هایی است که در عصر حاضر برای هر فردی و در هر سنی وجود دارد به نوعی که انسان ها وقتی در طول شبانه روز برای اندشیدن به خود و جهان پیرامون خود ندارند و حال آنکه این همه دویدن و فعالیت در طول شبانه روز برای رشد خود بوده ولی از همین خود و نفس غافل هستیم!!!

چکار باید کرد که هم در این عصر حاضر حضور فعال و موثر داشته باشیم و هم غافل از هستی خود و دلیل آمدن خود نگردیم ؟ چکار کنیم تا فرزندان ما گرفتار این مشغله های جذاب و فریبنده نگردند؟

شهریور 92 مشهد مقدس

حامد یزدی