طبیعت شیطان و بازگشت او به طبیعتش

(سوالی وجود دارد) و آن این است که این شیطان که وجودش براى زندگى و سعادت بشر و براى اینکه بشر راه اختیارى خودش را طى کند ضرورت دارد، خودش براى خودش چطور [است؟] این مطلبى است که البته قرآن آن را توضیح نداده است و شاید هم اصلا توضیح دادنى نباشد. قرآن مى‏گوید که طبیعت شیطان طبیعت آتشین است «خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ» و مى‏گوید اساسا شیطان مثل انسان نیست که در او تمایلات مختلف باشد، بلکه در او جز همان تمایل به مسائل مربوط به شهوات و همانهایى که ما به اصطلاح «بدى» مى‏گوییم- که بدى نسبى است- چیز دیگرى وجود ندارد. بسیار خوب، شیطان به اصل خودش ملحق مى‏شود که همان جهنم است؛ حال آیا در جهنم همان‏طور که اگر یک انسان برود معذّب است، او هم معذّب است؟ یا بهشت او همان جاست؟ این دیگر رازى است که کسى که مى‏گوید إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ [در جهنم چه حالى دارد!]

مولوى داستان خیلى عجیبى را آورده که بسیار شیرین است. مى‏گوید معاویه خواب بود، شیطان آمد بیدارش کرد و گفت: نماز دارد قضا مى‏شود، بلند شو نمازت را بخوان! معاویه گفت: تو دیگر چرا دعوت به نماز مى‏کنى؟! (قصه خیلى مفصل است و آخرش به سرشکستگى معاویه تمام مى‏شود) شیطان گفت تو تازه خدا را شناخته‏اى، ولى ما از قدیم مى‏شناختیم:

ما هم از مستان این مِى بوده‏ایم ساکنان درگه وى بوده‏ایم‏

آب رحمت خورده‏ایم اندر بهار روز نیکو دیده‏ایم از روزگار[1]

 

محمد طاها دلیری

[1] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏4، ص: 279