در شهری به نام از "چاله به چاه" نرم افزار ها و سخت افزار های کامپیوتری باهم زندگی میکردند، نرم افزار ها ماموریت داشتند که در جان سخت افزار ها نفوذ کرده و دیدشان را آرام آرام به کامپیوتر نرم کنند، در شهری که هدف وسیله را توجیه کند، نرم افزار از سخت افزار مهم ترم می شوند. 

آغاز پرستش کامپیوتر ها به دست ماموران جذب حداکثری به ارزش ها کلید خورد، آنها که سعی داشتند با جمله:(هر انسانی جایز الخطاست) عده زیادی را جذب کنند، باعث شدند مردم برای تصمیم گیری به دنبال موجودی بی خطا بگردند، پس کامپیوتر بی خطا جایگزین عقل به ظاهر با خطا شد. می دانیم که الناس علی دین ملوکهم، انسان کامپیوتری، شیعه 64 بیتی است، حال و روز و تغییرات رفتاری مردم در مواجه با یک دیگر خود گواه این امر است. با این حال این ماموران دست از اصرار خود برنداشتند و با تکیه بر تک نظریه عالمانشان که هر ابزاری مانند چاقو است، می توان استفاده خوب یا بد کرد، سعی در استفاده خوب از کامپیوتر کردند، این گونه بود که بستر های مختلف فضای مجازی مکانی شد برای کار فرهنگی، البته فرهنگ خود مقتول این ماجراست اما هنوز نامش با کمی تغییر معنا در داستان زندگی باقی است.

با این تفاسیر دیگر عجیب نیست که رساله ها سر از گوگل در بیاورد و مردم بجای رجوع به عالم محل و هم صحبتی با آن، به فضای وب رجوع کنند و در واقع جواب سوالشان را از آن دریافت کنند، البته بی انصافی است اگر جامعیت و آگاهی گوگل را که خود از شرایط مرجعیت است در نظر نگیریم و باید کمی هم حق داد به "انتخاب مردم"، بالاخره این جا شهر از چاله به چاه است و دموکراسی از ارکان آن...


با استقبال یا انتقاد شما این مطالب رو ادامه میدیم
یا حی.

محمد حسین ظاهری