بنام خداوند رحمن و با استعانت از او:

"سراج" مجموعه یادداشتهاییه که پیرامون "سیره و روش ائمه جعفری(ع)" توسط این حقیر سرکه فروش مرقوم و گردآوری شده و انشاالله که بتونه همچون چراغی برای زندگی امروز ما و همه پیروان شریعت محمدی(ص) روشنگر باشه.

این یادداشت که براتون میفرستم تو حدفاصل زمانی ارتحال امام صادق تا تولد امام رضا علیهماالسلام نوشته شده با این امید که بتونم شما رو با سیره وعملکرد شش امام آخرین مذهب امامیه آشنا کنم؛ شاید به این خاطر که به نظرم میرسه کمتر در موردشون می دونید.

می خوام بحثم رو با یه روایت خیلی مهم که خیلی هم موثق و قابل اعتماده شروع کنم. احتمالا همه ما تو خونه "صحیفه سجادیه" داشته باشیم و اگه یه نگاهی بهش بندازیم، اول این کتاب یه مقدمه با عنوان "سند صحیفه سجادیه" می بینیم که معمولا کمتر به اون توجه میشه!

 تو این مقدمه، "متوکل بن هارون" که از یاران خیلی نزدیک امام صادقه، برای ما شرح میده که چطور شد این دعاها رو بدست آورد و منتشرش کرد؛ چون تا قبل از اون، "صحیفه سجادیه" به عنوان یک سند کاملا سرّی در اختیار اهل بیت علیهم السلام بوده و هیچ کس از وجود اون خبر نداشته!! لابه لای این ماجرا که راوی نقل میکنه، نکات مهمی وجود داره که خیلی به فهم ما در مورد تاریخ شیعه در دوران ائمه علیهم السلام کمک می کنه؛ پس چه خوبه که یه کُنج آرومی رو پیدا کنید و با دقت و تمرکز بالا این یادداشت رو بخونید....

اتفاق بر میگرده به حدود سال 122 هجری؛ احتمالا روزهای آخر ساله و شاید هم تو محرم سال جدید؛ یعنی اولّای سال 123 هجری باشه؛ متوکل که ساکن خراسانه داره از مراسم حج برمیگرده و میره به سمت شهر خودش یعنی بلخ( بچه ها حواستون باشه که این متوکل رو با متوکل عباسی اشتباه نگیرید؛ ما هنوز تو دوران حکومت بنی امیه هستیم!). تو اون روزها اتفاق خیلی مهمی افتاده و دوستداران اهل بیت اعم از شیعه و سنی به شدت ناراحت و داغدارند؛ همه تو شوکند؛ از امام ابوحنیفه (ره) گرفته تا امام صادق (ع)!! برای همه باورش سخت و دردناکه؛ فضای حج اون سال به شدت تحت تاثیر این اتفاقه و از طریق "رسانه همگانی حج" این خبر داره تا اقصا نقاط سرزمین بسیار پهناور اسلامی منتشر میشه.

 خب، احتمالا میدونید که نزدیک 20 ساله که اسپانیا هم فتح شده و عملا از چین تا انتهای غربی قاره اروپا پهنه امپراطوری اسلامی به حساب میاد! این رو هم بگم که اون زمونا مثل الان نبوده که رسانه هایی بسیار قوی مثل تلویزیون، ماهواره، اینترنت و شبکه های مجازی اخبار رو منتشر کنند... در واقع هیچی نبوده و مراسم حج بین مسلمونا کارکرد یه رسانه بین المللی رو داره؛ چون همه مسلمونا که از نقاط دور و نزدیک میان حج، باهم تو مسیر یا حین اقامت در مکه و مدینه همصحبت میشند و اخبار مناطق خودشون رو به هم اطلاع میدن . بعد از حج هم این اخبار توسط حاجیا تو سرتاسر مملکت پخش میشه... بخاطر همین هم مراسم حج علاوه بر اهمیت عبادی، از نظر اجتماعی و سیاسی هم خیلی مهم بوده؛ بطوریکه خیلی از شورشها و قیامهایی که تو اون دوران اتفاق میافتاده، شروعش از مراسم حج کلید می خورده!

خیلی دور نشم از بحث؛ خبر داغ حج سال 122، خبر قیام یکی از اهل بیت بسیار محترم و محبوبه به نام زید؛ فرزند زین العابدین (ع)! که از مدینه رفته بودکوفه و اونجا به کمک شیعیان کوفه علیه خلیفه قدرتمند و ظالم اموی یعنی "هشام ابن عبدالملک" دست به قیام زده و به طرز فجیعی به قتل رسیده و جنازه بدون سَرش رو لختِ لخت و بدون هیچ لباسی تو شهر آویزون کرده بودند که همه ببینند!! همه تو مراسم حج از زید حرف میزنند و همه عزادارند و به خاندان پیامبر(ص) تسلیت می گند...

خلاصه متوکل هم این اخبار داغ رو شنیده و داره بر میگرده به سرزمین خودش که توی راه یه حادثه مهم براش اتفاق می افته... توی راه با یه کاروان کوچیک برخورد میکنه که بنظر میرسه اونا رو میشناسه !!!

درسته، اشتباه نمیکنه! این کاروانِ "یحیی بن زیده" که داره مخفیانه به سمت خراسان میره؛ گویا عوامل حکومت اُموی بعد از کشتن پدرش زید، به شدت دنبالشن تا دستگیرش کنند؛ ولی گویا اون تونسته بود با کمک پیروان پدر بزرگوارش از خطر نجات پیدا کنه و از کوفه خارج بشه و حالا با مهاجرت یحیی به خراسان فصل جدیدی از تاریخ اسلام داره رقم میخوره که آبستن اتفاقات خیلی مهمیه !! اتفاقاتی که تو آینده ای نه چندان دور منجر به سقوط حکومت صد ساله خاندان بنی امیه بر جهان اسلام میشه و از اون مهمتر اینه که بعد از بنی امیه، حکومت اسلامی به دست رقیب دیرینه و سنتی اونها یعنی "بنی هاشم" میوفته که ثمره مستقیم هجرت یحیی بن زید به خراسانه ! بله؛ فرزندان عباس عموی پیامبر(ص) که از تیره های مهم بنی هاشمند و تو این ایام به عنوان شیعیان علی(ع) شناخته میشود به زودی حاکمان جدید امپراطوری کبیر اسلامی میشند...

اما قیام یحیی و پدرش زید علیهما السلام یک نتیجه خیلی خیلی مهم دیگه هم داشت که مربوط به موضوع بحث ما وتاریخ تشیّعه؛ و اون اینه که به نظر میرسه کم کم داره یک شکاف جدی در خاندان اهل بیت شکل می گیره! اینطور براتون بگم که یه جریان شیعی رادیکال با یه اقبال عمومی بسیار بالا توسط عده ای از سادات اهل بیت داره رشد می کنه که به شدت با ائمه ما زاویه دارند و خیلی از عملکرد سیاسی اونا انتقاد می کنند و حتی گاهی کارشون به توهین و درگیریهای مقطعی در  فضای عمومی جامعه منتهی میشه و این فضای غبار آلود و متشنج ثمره ای جز سرگردانی و بلا تکلیفی برای پیروان و شیعیان اهل بیت نداره!! این در حالیه که تو همین گیر ودار، علمای اهل سنت، فارغ از این جنجالهای سیاسی، دارن زیرساختهای علمیِ فقه و حدیث و کلام اسلامی رو بنیانگذاری می کنند و کلاسهای درسشون خیلی خیلی رونق داره و محافل بحثهای معرفتیشون حسابی داغه؛ هرچند ائمه بزرگوار ما هم خیلی تلاش میکنند که از این فضای مخرب سیاسی فاصله بگیرند ولی متاسفانه خیلی وقتها نا خواسته در گیر این مشاجرات میشدند! شاید بشه اینطور گفت؛ رنجی که تو این دوران از طریق برخی از بزرگان و سادات اهل بیت به ائمه اطهار علیهم السلام می رسیده، خیلی خیلی بیشتر از آزار خلفای اُموی و عباسی بوده و البته ناگفته نمونه که گاهی وقتها خود این حُکّام ظالم هم تو دامن زدن به آتش این اختلافات درونی شیعیان، خیلی نقش داشتند...

علاوه بر اینها بارفتن یحیی بن زید(ره) به خراسان، یه پایگاه جدید برای "جریان انحرافی شیعه"  تو ایران داره شکل میگیره که خیلی سریع رشد میکنه طوریکه حدود 75 سال بعد، امام رضا(ع) تصمیم میگیره که شخصا عازم این منطقه بشه و جلوی رشد این انحراف رو بگیره تا مردم تازه مسلمان و بی خبر خراسان بتونند با شیعه واقعی که بر گرفته از معارف اصیل اسلامیه آشنا بشن... هرچند که متاسفانه نه اقبال با امام(ع) یاره و نه اجل به اون بزرگوار مهلت میده تا این برنامه اصلاحی رو پیاده کنه و خیلی مسائل دیگه که اگه شد، تو یادداشتهای بعدی به اونا اشاره می کنم...

فعلا این روایت رو تا اینجا تو خاطر داشته باشید که متوکل تو راه برگشت از حج با "یحیی بن زید" که عازم خراسانه روبرو شده و دارن با هم حال و احوال می کنند...

سرکه فروش (مهدی محمدی)