به نام خداوند رحمن و با استعانت از او

سیره و روش ائمه جعفریه (سراج)

قسمت چهارم:

قبل از شروع توصیه اکید دارم به همه دوستان که حتماً و حتماً قبل از مطالعه قسمت چهارم، سه قسمت ابتدایی "سراج" رو به دقت بخونید تا بتونید ارتباط بین مطالب رو دُرستـتر و دقیقتر برقرار کنید.

داشتیم از سادات حسنی(ع) میگفتیم و اگه خاطرتون باشه شخصیتی به نام "حسن مثنّی" از فرزندان امام مجتبی (ع) رو معرفی کردیم که تولیت موقوفات پدربزرگش علی بن ابیطالب (ع) رو بعد از امام حسین(ع) بر عهده داره. از اونجاییکه این موقوفات ثروت بزرگی بوده دو تا سوال ممکنه تو ذهن ما شکل بگیره:

  1. ما بچه شیعه ها تا به امروز، علی (ع) رو به زُهدش میشناختیم ونه به ثروتش؟! پس این ثروته از کجا اومده ؟
  2.  چرا رییس این موقوفه مهم و ارزشمند، امام سجاد(ع) نیست!!؟ و چه کسی این مسئولیت مهم رو به حسن مثنّی داده و چرا؟

با این حساب، بحث امروز رو در ادامه صحبت گذشته با این سوال شروع می کنیم که: ثروت قابل توجهی که علی (ع) در قالب "موقوفه" برای ایل و تبار خودش برجا میذاره از کجا اومده؟

1- خب، بخشی از این ثروت در حقیقت همون موقوفات پیامبره که به حضرت زهرا(س) رسیده و حضرت زهرا (س) هم طی یک وقفنامه کتبی که در منابع روایی ما اومده، تولیت تمام این صدقات رو به علی (ع) واگذار می کنه که ما تو نوبتهای آینده با این وصیتنامه کار داریم و روش دقیق میشیم.

2- قسمتی از ثروت حضرت(ع) هم مربوط به فعالیتهای اقتصادی حضرت در طی 25 سالیه که بعد از وفات نبی مکرّم (ص) در مدینه ساکن هستند. با توجه به شرایط اقلیمی مدینه این فعالیتها بیشتر کشاورزیه تا بازرگانی! ولی به هر حال علی(ع) یک قریشیه، از نسل "قصیّ بن کلابه" و تجارت تو خونشه؛ پدر حضرت، عبدمناف(ابوطالب) هم در مکّه تجارت میکرده و خلاصه درسته که تو مدینه فضای بازرگانی غالب نیست؛ ولی حضرت به عنوان یه "بچه کاسب" خوب بلده چطور با سرمایه کار کنه و چطور زیادش کنه و نذاره که از دست بره و همه این استعدادها تو تحصیل ثروت مذکور برای مولا(ع) خیلی موثر بوده...

اما شاید بشه اینطور گفت که عمده ثروت حضرت، مثل باقیِ صحابه از برکت فتوحات زمان خلیفه دوم و سوم حاصل شده با این تفاوت که به نظر میرسه دریافتی علی(ع) از بیت المال خیلی بیشتر از دیگر صحابه است که در ادامه بیشتر توضیح میدم:

همه ما میدونیم که با گسترش فتوحات در زمان خلیفه دوم، ثروت عظیم خزانه های قیصر و کسری (امپراطوری روم و ایران) به مدینه و بیت المال مسلمونا سرازیر شد و خلیفه دوم برای تقسیم این حجم زیاد پول و جواهرات، روش جدیدی رو ابداع کرد که با روش پیامبر(ص) و خلیفه اول(رض) فرق داشت. تو این روش مسلمونا به میزان مساوی از بیت المال سهم نمی گرفتند! بلکه هر مسلمون بر مبنای دو معیار : 1- سابقه در اسلام و 2- قرابت فامیلی با رسول الله(ص)، مقرّری متفاوتی داشت. با این حساب، کسی که یک روز زودتر اسلام آورده از دیگری بیشتر سکّه می گرفت و همچنین فامیل پیامبر هم سهم بیشتری نسبت به دیگر مسلمونا داشتند. خب! بگید ببینم: طبق این الگوی تقسیم بیت المال، بیشترین سهم به چه کسی میرسه؟ معلومه دیگه؛ به کسی که از همه زودتر مسلمون شده و از نظر فامیلی هم به پیامبر (ص) نزدیکتره؛ یعنی مولا علی(ع)!!

تو این مجال قصد ندارم بیشتر از این در مورد رابطه خلیفه دوم و علی) ع) براتون بگم؛ هر چند که قابل تأمّله؛ ولی شاید قابل تحمّل نباشه! ولی اینو بدونید که بدرد امروز ما هم می خوره؛ موفقیّتهای غرور آفرین و شکوهمند اسلام تو عرصه بین المللی در دوران خلیفه دوم، بیش از هرچی ثمره اتّفاق و اتّحاد و همدلی در عرصه داخلی امت اسلامه؛ نتیجه ی هماهنگیِ شخصیتهای بزرگ و تأثیرگزار جامعه اسلامیه در مواجهه با مشکلات، که این بزرگواران فارغ از منافع شخصی خودشون و نزدیکانشون، منافع ملّی آیین محمّدی(ص) رو میبینند و در این راه و برای حفظ هر چه بیشتر وحدت، ایثار و ازخودگذشتگی نشون میدند. سیره مولا علی (ع) در مواجهه با حکومت خلیفه دوم سرشار از درسهای آموزنده برای امروز امت اسلامه که بنا به خواست و سالها تدبیر دول استعمار، متاسفانه نزد ما مغفول مونده و خیلی کم از اون میدونیم.

این رو به گواهی تاریخ تشیّع از "مسلم تا مصدق" براتون میگم؛ چرا که موارد متعددی رو در تاریخ  سُراغ دارم که هر وقت در دوره ای، در جریانِ حرکتها و نهضتهای شیعی، رهبران نهضت با هم همدل نبوده و این اختلافات تو فضای عمومی جامعه علنی شده، این نهضتها و قیامها به انزوا و انفعال توده های مردم انجامیده و با از دست رفتن پشتوانه مردمیِ قیام، شکست اون حتمی و خود رهبران هم قربانی میشدند.

به نظر این خاکِ پایِ ائمه اطهار(ع)، شکست دو قیام زیدبن علی(ع) و مسلم بن عقیل(ع) در کوفه بیش از اینکه پیامد بی وفایی و پیمان شکنی مردم کوفه باشه، محصول اختلافات علنی رهبران سیاسی- مذهبی کوفه بوده که کناره گیری مردم رو در پی داشته و منجر به شهادت مظلومانه رهبران قیام شده! به بیان دیگه، اگه شیعیان کوفه پشت مسلم(ع) رو خالی کردند، نه بخاطر ترس از مرگ و علاقه به دنیاست!( اینها البته در مورد مردم غیرشیعه تو کوفه ممکنه صدق بکنه) بلکه به این خاطره که رهبر بانفوذ و محبوب شیعیان کوفه  "سلیمان بن صُرَد خزاعی" و حتی بزرگان وارسته ای چون: "حبیب بن مُظاهر" و "مسلم بن عوسجه" و "کمیل بن زیاد نخعی" و... علیهم السلام که همه از شیعیان استخوندار علی بن ابیطالب (ع) هستند از مسلم کناره گرفتند !! سوالی که هیچ وقت اندیشمندان جهان اسلام و تشیع نخواستند به اون نزدیک بشن اینه که: چی شد که اینطور شد؟ این پیر مردهای بزرگوار از پسر زیاد ترسیدند؟ یا تو این آخر عمری فکر مال دنیا و زَرهای امویان بودند ؟ یا بعد از عمری مجاهدت و فداکاری در راه اسلام چه در دوره فتوحات و چه در زمان جنگهای مولا علی(ع)، ترسیدند که کشته بشن و به فیض شهادت برسن؟؟ باور کنید قبولش خیلی سخته! خیلی سخت! به نظر میرسه قضیه به این سادگیها هم که رو منابر میگن نیست!!

 حقیر قیام کوفه رو در زمان مسلم(ع) از زاویه متفاوتی نگاه میکنه و به جای اینکه تمام تقصیرها رو متوجه مردم کوفه و خباثتهای حاکم ظالم اونجا بدونه و به نوعی از صورت مسئله اصلی فرار کنه، علت فرجام بدِ قیام مسلم(ع) رو در تصمیم گیریها و رفتار خواص و رهبران سیاسی مذهبی کوفه جستجو میکنم.... از اونجاییکه دهه اول ماه ذی الحجه مصادف با شهادت مظلومانه سفیر محبوب و معتمَد اباعبدالله(ع)، حضرت "مسلم بن عقیل" علیه السلامه؛ شاید نوبت آتی بیشتر به بررسی عملکرد اون بزرگوار تو کوفه بپردازیم و شاید هم بنا به مصالحی از این بحث صرفنظر کنیم و ادامه بحث سادات حسنی رو پیش بگیریم....

والسّلام علی من اتّبع الهدی

سرکه فروش(مهدی محمدی)