به نام خداوند رحمن و با استعانت از او

سیره و روش ائمه جعفریه (سراج)

قسمت سوم:

نوبت گذشته به اینجا رسیدیم که یحیی بن زید(ع) تو مسیر کوفه به خراسان با یکی از یارای نزدیک امام صادق (ع) به اسم "متوکل" برخورد می کنه، که داره از حج برمیگرده و به سمت خراسان میره، لذا از حال وهوای مدینه سوال میکنه و علی الخصوص در مورد پسرعموهای خودش از "اهل بیت" جویا میشه؛ که اونها در مورد پدرش زید(ع) و قیام اون بزرگوار چی میگند...!!

رو این حساب، این نوبت میخوام کمی از بنی هاشم ساکن درمدینه براتون بگم و شخصیتهای مشهور و با نفوذشونو تو اون ایام، معرفی کنم.

برای فهم بهتر، خوبه که بنی هاشم ساکنِ مدینه رو به دو گروه "اهل بیت" و "غیر اهل بیت" تقسیم کنم؛ البته همین تقسیم بندی هم بی دردسر نیست؛ چون مفهوم واژه "اهل بیت" تو تاریخ خیلی واضح نیست و دایره اعضای متعلق به "اهل بیت" تو دوره های مختلف کوچیک و بزرگ میشده؛ حَسَب منافع سیاسی و افتصادی این خاندان( مثلا تو بعضی دوره ها محمد حنفیه و فرزندان او هم اهل بیت نامیده میشدند؛ یا حتی فرزندان عباس عموی پیامبر رو هم "آل محمد (ص)" یا "اهل بیت" می خوندند!).

اما اونچه که واضحه منظور از این کلمه، اهل بیت پیامبره(ص)؛ یعنی خانواده و اهل خونه پیامبر(ص). خانواده پیامبر شامل همسران و فرزندان اون بزرگوار میشه؛ همسران که تو قرن دوم همه از دنیا رفتند و به این ترتیب نسل پیامبر(ص) در نوه های دختریشون ادامه یافته(میدونید دیگه؛ هر سه پسر رسول الله(ص) همشون تو کودکی فوت کردند). از اونجاییکه همه دخترای پیامبر(ص) تو جوونی (قبل از 30 سالگی) از دنیا می رند وازدواجهای مکرر ندارند، کار بررسی ما  خیلی پیچیده نمیشه.

اما بریم سراغ دخترای پیغمبر(ص) که چهار تا هستند به همراه سه داماد؛ حالا توضیح که بدم متوجه میشیم که چرا سه تا دامادند! اون سه تا "شاه دوماد" اینان:

1-   "ابوالعاص ابن ربیع" خواهر زاده ی امّ المومنین خدیجه (سلام الله علیها) که همسر "زینب" دختر بزرگ پیامبره و قبل از اسلام "پسرخاله دخترخاله" باهم ازدواج کردند. موقع ازدواج احتمالا زینب کمتر از ده سال سن داشته و  تو سال هشتم هجری هم حدودا 30 سال داره که از دنیا میره.

2-   "عثمان بن عفّان" خلیفه سوم، که دو تا از دخترای پیامبریعنی "رقیه" و "ام کلثوم" به نکاحش در میاند و لقب "ذوالنّورین" که از افتخارات خلیفه سومه به همین خاطره ( این دو دختر قبلاً عروس ابولهب عموی پیامبر (ص) بودند ولی قبل از ازدواج بخاطر دشمنی ابولهب با پیامبر(ص) متارکه کردند...) و

3- علی ابن ابیطالب(ع).

میدونیم که نسل پیامبر فقط از داماد سوم پیامبر باقی مونده؛ چون فرزندان عثمان که از نسل پیامبر(ص) بودند، تو کودکی از دنیا میرند و لذا:

 این نکته که نسل پیامبر از عثمان نمی مونه؛ تو تحلیل و فهم رابطه و رفاقت این دو باجناق(عثمان و علی) که با هم رقابت دیرینه قبیلگی هم دارند(عثمان از بنی امیه و علی(ع) از بنی هاشمه) خیلی خیلی مهمه!!

بنابراین اهل بیت پیامبر به نسل علی(ع) محدود میشند ولی بعدها بخاطر جو تبلیغاتی سنگینی که امویان بر علیه علی (ع)  راه انداخته بودند، به نظرمیرسه که این مفهوم با تدبیر و صلاحدید خود "اهل بیت" به فرزندان فاطمه(س) محدود شد؛ در نتیجه بعضی از آل علی(ع) که از همسران دیگه مولا (ع) بودند از دایره اهل بیت کنار رفتند! حتی جالبه که براتون بگم: تو نهج البلاغه نامه ای از حضرت مرقومه که تو اون، عموهای پیامبر)حمزه سیدالشهداء) و فرزندانشون هم (جعفربن ابیطالب) از "اهل بیت" شمرده میشند! ولی به هر حال تو قرن دوم که فضای موضوع بحث ماست، عموم جامعه مدینه، نسل پسری فاطمه(س)رو به عنوان "اهل بیت" میشناسه.

خانم فاطمه زهرا(س) سه تا پسر داشتند؛ یکی از اونها که اسمش "مُحَسِّن" بوده (مداحان عزیز ما به اشتباه "مُحسِن" می خونند) تو سه سالگی و بنا به قولی قبل از تولد فوت می کنه و خلاصه می مونه نسل حسنین(ع)؛ پس تو قرن دوم منظور از "اهل بیت"، فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسّلامه که تا قرنها به سادات حسنی و سادات حسینی شناخته میشند.

پُر واضحه که همه شما نسل امام حسین(ع) رو تا حدودی میشناسید؛ لذا من بیشتر در باره شاخه حسنی "اهل بیت" توضیح میدم که تو اون دوران دارن به عنوان رقبای ائمه اطهار علیهم السلام تو جامعه مطرح میشن و یک جریان انحرافی رو تو تشیع کم کم  راه اندازی و هدایت می کنند.

امام حسن(ع) یه پسر داره به نام "حسن" که میشه حسن بن حسن؛ و تو تا ریخ بهِش می گن " حسن به توان2 !! که عربیش میشه "حسن مُثنّی". این حسن مثنّی که تو واقعه کربلا هم حضور داشته، خیلی مدّعیه؛ چون از اهل بیته و تو جامعه خیلی احترام داره و از همه مهمتر اینکه تولیت موقوفات امام علی(ع) با اونه که تو اهل بیت امتیاز بزرگیه! ولی بنظر میرسه نمیتونه موقعیت اجتماعیِ برتر  سجاد(ع) رو تحمل کنه!!

نمیدونم در مورد موقوفات علی(ع) چیزی میدونید یا نه! ولی از اونجا که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی تو تاریخ و سیره"اهل بیت" خیلی اهمیت داره ناگزیرم تا کمی در موردش توضیح بدم.

بر خلاف اونچه که خیلی از ما تصور می کنیم که حضرت علی (ع) وقتی شهید شدند از مال دنیا چیز زیادی بر جا نذاشتند؛ اتفاقاً ثروت عظیمی از حضرت باقی موند! اما نه در قالب میراث که به وُرّاثشون برسه ! بلکه بنابر اونچه که در وصیتنامه حضرت ماثوره، اون بزرگوار در یک اقدام بسیار هوشمندانه عمده ثروتثشون رو قبل از شهادت به صورت صدقه، وقف کرده بودند. "صدقات علی(ع)" دارایی بسیار زیادی بود که "استقلال اقتصادی" آل علی (ع) را تا قرنها تضمین کرد...به احتمال زیاد حضرت دراین اقدام متاثر از پیامبر مکرّم اسلام و صدّیقه طاهره سلام الله علیهم هستند؛ چرا که بنا بر روایات شیعه و نقلهای مورّخین، پیامبر(ص) هم مایملک خودشون رو در غالب صدقات(موقوفات) باقی گذاشتند و نه ارث!!( به استثنای مقدار ناچیزی از وسایل شخصی که به عنوان میراث از پیامبر باقی ماند و از طریق خلیفه اول در اختیار اهل بیتشون قرار گرفت.)

این داراییها که اکثرش مال اقوام یهود اطراف مدینه بود، تقریبا از جنگ احد به بعد، بدون جنگ به مسلمونا رسیده بود و طبق دستور خداوند در قرآن بیشترش به شخص پیامبر(ص) تعلق می گرفت و اون بزرگوار می تونست در چارچوب دستور قرآن، هر طور که دوست داره در موردش تصمیم بگیره و پیامبر هم اونها رو وقف حضرت زهرا کردند و این شد صدقات پیامبر(ص) یا همون موقوفات پیامبر(ص)؛ که به عنوان "موقوفه" و نه "ارث" !! به حضرت زهرا(س) میرسه و پس از فوت پیامبر هم در مورد این موقوفات بحثی نیست و به نظر میرسه همه صحابه تولیت حضرت زهرا (س) رو در این موقوفات قبول دارند.

خب؛ دوستان! حالا یه سوال پیش میاد !! بدم نیست که این نوبت رو با یه سوال به پایان ببریم شاید روش یه کمی فکر کنیم؛ سوال اینه:

این وسط تکلیف "فدک" چی میشه؟! "فدک" جزو "صدقات" پیامبره یا از "میراث" اون بزرگوار به حساب میاد؟؟ ارث یا صدقه؟

والسّلام علی من اتّبع الهدی

مهدی محمدی (سرکه فروش)