از نخستین تحفه های غربی‌ برای ما "سماور" بود.

آن روز آن قدر در پذیرشش عجله داشتیم که حوصله نکردیم حداقل یک بار اسمش را دقیق و شمرده شمرده بخوانیم تا بفهمیم که سماور در حقیقت سم آور است که غربی‌ها سر هم اش کرده‌اند و به خورد ما داده‌اند.

آن وقت ها ما فقط می توانستیم سماور‌های فرنگی را روشن بکنیم، شیرش را باز کنیم و برای سم آور‌های داخلی چایی بریزیم تا روشن‌تر فکر کنند.

امروز اما قضیه فرق می‌کند. 

ما مترقی شده ایم. حالا به تولید انبوه اش فکر می‌کنیم. به نحوه ی سر هم کردن سم آور‌ها. خیلی بهتر از غربی‌ها. این طور تاریخ را بار دیگر  به نفع خود تکرار می‌کنیم.

این عصر عصر سماورست.

فردا فکر ما برای روشن ماندن، برای روشن تر شدن ، چشمش به همین شیر سماور‌هاست.  

زنده باد سماور ملی (فرقی نمی‌کند چه جدا و چه سر هم)!

محمدرضا مهدوی