توسل

... و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر...(س:البقره آ:60)

... و أوحینا الی موسی إذ استسقـاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر...(س:الأعراف آ:16)

هر دو آیه درمورد قضیه بنی اسرائیل است. بنی اسرائیل نیاز به آب داشتند و درخواست آب می نمایند. خداوند نیز بر آن ها منت می گذارد و به موسی وحی می کند که با عصای خود به سنگ بزن. پس آب فوران نموده و آن ها از این نعمت بهره مند می گردند. وقتی این دو آیه را در کنار هم مورد بررسی قرار می دهیم، در یکی از آن ها بیان شده که موسی برای قوم خود از خدا طلب می کند. در دیگری آمده که قوم موسی از او طلب می کنند. پس داستان این طور می شود که قوم موسی از او خواسته اند و او هم از خداوند خواسته است.

خب آیا این شرک نیست که آن ها از موسی درخواست کرده اند، بجای اینکه مستقیما از خدا بخواهند؟ و اگر شرک است پس چرا موسی به آن ها تشر نزد که چرا از من می خواهید؟ بروید و مستقیما از خودش در خواست کنید!!! موسی که اهل آسان گیری در موضوع شرک نبود؟ موسی همانی است که وقتی بنی اسرائیل از او خواستند برایشان خدایانی از سنگ و چوب قرار دهد، چشم پوشی نکرد و محکم در مقابل این تفکر شرک آلودِ مادی گرایانه ی قوم یهود ایستاد. (س:الأعراف آ:138)

پر واضح است که شرک یعنی شریک قرار دادن برای خدا. آیا وقتی ما هر چیزی که خدا به موسی و سایر اولیاء خود داده را مال خدا بدانیم مثل عیسی که مرده زنده می کرد و کور را شفا می داد و... و هیچ چیز را متعلق به آن ها ندانیم، آن ها شریکی در برابر خدایند؟ وقتی تنها دارنده اوست و همه فقیرِ اویند شریک برای او قابل فرض نیست!