بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی بی انصافیم!

متن زیر سخن خداوند تبارک و تعالی با بنی آدم است که در بحارالانوار جلد57 صفحه362 آمده است. راوی شخصی به نام محمدبن کعب قرطی است که آن را از تورات یا صحف حضرت ابراهیم نقل می کند.

* * *

یَا ابْنَ آدَمَ مَا أَنْصَفْتَنِی!

ای فرزند آدم، در مورد من انصاف را رعایت نکردی!

خَلَقْتُکَ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً وَ جَعَلْتُکَ بَشَراً سَوِیّاً خَلَقْتُکَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْتُکَ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْتُ النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْتُ الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْتُ الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْتُ الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْتُکَ خَلْقاً آخَرَ

تو را خلق کردم در حالی که چیزی نبودی؛ و تو را انسانی بدون عیب و نقص قرار دادم، از چکیده ی گل  خلقت کردم، سپس تو را نطفه ای ـ در جایگاهی امن و مطمئن ـ قرار دادم، سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته‏]، و علقه را بصورت مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده‏]، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردم و بر استخوانها گوشت پوشاندم سپس به تو آفرینش تازه‏اى دادم.

 یَا ابْنَ آدَمَ! هَلْ یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ غَیْرِی؟

ای فرزند آدم! آیا غیر از من قدرت این کار را داشت؟
ثُمَّ خَفَّفْتُ ثِقْلَکَ عَلَى أُمِّکَ حَتَّى لَا تَتَبَرَّمَ بِکَ وَ لَا تَتَأَذَّى

سپس سنگینیت را بر مادرت آسان کردم تا جایی که خسته و آزرده نشد؛

ثُمَّ أَوْحَیْتُ إِلَى الْأَمْعَاءِ أَنِ اتَّسِعِی وَ إِلَى الْجَوَارِحِ أَنْ تَفَرَّقِی فَاتَّسَعَتِ الْأَمْعَاءُ مِنْ بَعْدِ ضِیقِهَا وَ تَفَرَّقَتِ الْجَوَارِحُ مِنْ بَعْدِ تَشْبِیکِهَا ثُمَّ أَوْحَیْتُ إِلَى الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِالْأَرْحَامِ أَنْ یُخْرِجَکَ مِنْ بَطْنِ أُمِّکَ فَاسْتَخْلَصَکَ عَلَى رِیشَةٍ مِنْ جَنَاحِهِ

سپس به آنچه در شکم است وحی کردم، «باز شوید!» پس بعد از تنگی باز شدند، و به اعضای بدن گفتم: «از هم فاصله بگیرید!» پس بعد از آنکه در هم تنیده بودند از هم فاصله گرفتند. سپس به فرشته یِ مامورِ رحم ها وحی کردم تا تو را از شکم مادرت خارج کند، و فرشته تو را بر روی پری از بالش ـ از آن تنگنا ـ نجات داد.

فَاطَّلَعْتُ عَلَیْکَ فَإِذَا أَنْتَ خَلْقٌ ضَعِیفٌ لَیْسَ لَکَ سِنٌّ یَقْطَعُ وَ لَا ضِرْسٌ یَطْحَنُ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ فِی صَدْرِ أُمِّکَ ثَدْیاً یُدِرُّ لَکَ لَبَناً بَارِداً فِی الصَّیْفِ حَارّاً فِی الشِّتَاءِ وَ اسْتَخْلَصْتُهُ مِنْ بَیْنِ جِلْدٍ وَ لَحْمٍ وَ دَمٍ وَ عُرُوقٍ

پس آنگاه که تو موجودی ضعیف بودی، من کاملاً مراقبت بودم؛ دندانی برایت نبود تا بجویی و بخوری، پس برای تو در سینه ی مادرت عضوی اختصاص دادم که مملوء از شیر بود؛ شیری که در تابستان سرد و گوارا و در زمستان گرم و دلچسب بود؛ شیری که برایت از میان پوست، گوشت، خون و رگها جدا کردم.

وَ قَذَفْتُ لَکَ فِی قَلْبِ وَالِدَتِکَ الرَّحْمَةَ وَ فِی قَلْبِ أَبِیکَ التَّحَنُّنَ

و برای تو دلسوزی و رحمتی در قلب پدر و مادرت قرار دادم.

فِیهِمَا یَکُدَّانِ وَ یَجْهَدَانِ وَ یُرَبِّیَانِکَ وَ یُغَذِّیَانِکَ وَ لَمْ یَنَامَا حَتَّى یُنَوِّمَانِکَ

به خاطر این دلسوزی و محبت بود که سخت کوشیدند و تو را پرورش دادند و غذایت دادند و نخوابیدند تا تو را بخوابانند.

ابْنَ آدَمَ! أَنَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِکَ لَا بِشَیْ‏ءٍ اسْتَأْهَلْتَهُ بِهِ مِنِّی أَوْ لِحَاجَةٍ اسْتَعَنْتُ عَلَى قَضَائِهَا

ای فرزند آدم! من چنین با تو کردم نه به خاطر شایستگیی در تو و نه به خاطر رفع حاجتی در من.

ابْنَ آدَمَ فَلَمَّا قَطَعَ سِنُّکَ وَ طَلَعَ ضِرْسُکَ أَطْعَمْتُکَ فَاکِهَةَ الصَّیْفِ وَ فَاکِهَةَ الشِّتَاءِ فِی أَوَانِهِمَا

ای فرزند آدم! وقتی که توانستی چیزی بخوری و بجویی، از میوه های زمستان و تابستان روزیت کردم.

فَلَمَّا عَرَفْتَ أَنِّی رَبُّکَ عَصَیْتَنِی

(اما) وقتی که دانستی من پروردگار تو هستم، عصیانم کردی!

فَالْآنَ إِذْ عَصَیْتَنِی فَادْعُنِی وَ إِنِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ وَ ادْعُنِی فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏

حالا که عصیانم کردی پس مرا بخوان! که براستی من نزدیک و اجابت کننده هستم!

و مرا بخوان که براستی من بسیارآمرزنده و مهربان هستم!

 

حسام یزدی