او برای آنکه نظر دوستانش و دیگران را در مورد حوزه آمدن خود تغییر دهد،دست به نوشتن سوال ها و پاسخ هایی در پیرامون حوزه آمدن و تحصیل در مدارس علمیه کرد:
باسمه تعالی
«در این مقاله به جواب دادن به سوال هایی می پردازم که جواب آن ها برای دیگران برای رفتن من به حوزه مجهول است:
چرا حوزه آمدن؟
چرا حوزه آمدن باتوجه به مشکلات و سختی های فراوان؟
چرا تعلیم دروس عربی؟
تدریس صرف و نحو و... چه ربطی به عمل به احکام و روایات ائمه دارد؟
فهم معارف دینی چرا با حوزه آمدن باشد؟
چرا در دانشگاه و حوزه با هم یا یه صورت متوالی(دانشگاه بعد حوزه)تحصیل نکنم:
و... »
- برای واضح شدن جواب این سوالات باید ابتدا به تعریف حوزه پرداخت؛ حوزه علمیه دارای مدارسی است که در آن به تحصیل علوم دینی به صورت تخصصی. پرداخته می شود و توسط آیه الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی تاسیس شده است، حال به دلایل ورود به حوزه می پردازیم، برای دلیل آن به دو صورت می توان بررسی نمود، اول این که در مقام مقابل دانشگاه و دیگری در مقام عقل و منطق؛ یکی از اهداف اصلی تشکیل دانشگاه علم گرایی است که اغلب به مدرک گرایی تبدیل شده و علم گرایی در وجود دانشگاه محو شده و همچنین رشته های تحصیلی آن ارتباطی با هدف وجود و وظیفه اصلی انسان ندارد؛ زیرا که انسان جز برای عبادت خلق نشده که شرط هایی برای وصال به هدف عبادت است که دانشگاه تقریبا نمی تواند باشد، چون شرایط آن برای رسیدن در مکانی با احتمال بیشتر محقق می شود که رشته و متن آن در رابطه با حدیث معصوم(علیهم السلام) و خداوند متعال و قرآن باشد، زیرا منابع موجود برای شیوه های استخراج چگونگی بندگی و زندگی و عبادت در دین و منابع آن است، که حوزه مکانی است که شرایط را برای درک و فهم و عمل به آن ها فراهم تر می کند و دارای موانع کمتری برای رسیدن می باشد.
- انسان در هرراه و مسیری که میرود ممکن است با سختی ها و مشکلات بسیاری رو به رو شود که باید ببیند در انتخاب راه کدام سختی ارزش تحمل دارد که ملاحظه این حدیث در انتخاب راه قابل تاثیر است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:«طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه»که در اینجا علم به علمی گفته میشود که در دنیا به آن احتیاج و در آخرت او را به بهره مندی برساند. و همچنین امام باقر علیه السلام:«الکمال کل الکمال تفقه فی الدین والصبر علی النائبه و تقدیر المعیشه»و همچنین است که می فرماید«ان مع العسر یسری»پایان و سرانجام هر سختی آسانی و ظفرمندی است و همچنین هر سختی برای انسان بد نیستند. و در زمانیکه که وجوب انجام کاری ثابت شود، انتخاب و اختیاراز انسان ساقط است و همچنین است در مسئله درآمد و رزق طالب علم که ثابت و حتمی نیست که خداوند میفرمایند که روزی اهل علم را به در خانه هایشان می آورند و تضمینی بالاتر از تضمین خداوند نیست.
ادامه در قسمت3...
عبدالحمید مطهری فر
خیلی خیلی خوب است که شما دست به قلم شده اید و کاملا واضح است که تفکرات خودتان را به رشته ی تحریر درآوردید و این موضوع است که "ارزشمند" است. اما چند نکته به نظرم رسید که برای بهتر نوشتن ما را کمک می کند. امیدوارم ناراحت نشوید و به خاطر این اتقادات از اصل کار ارزشمند خود که همان تمرین نوشتن و محتویات ذهن را به کاغذ درآوردن است دل زده نشوید و همچنان مطالب شما را در وبلاگ ببینیم.
1- آیه ی شریفه 6سوره انشراح بدین صورت است: «ان مع العسر یسراً» که در هنگام وقف به صورت "یسری" خوانده می شود اما در موقع نوشتن باید همان گونه که در قرآن نوشته شده، درج گردد.
2- همان طور که می دانید فقط حوزه ی علمیه ی «قم» بوده که توسط آیت الله حائری تاسیس شده است و علوم حوزوی سابقه ی بیش از هزار ساله دارد ولی متن شما طوری است که انگار اصل و اساس حوزه ی علمیه توسط ایشان تاسیس شده است.
3- درقسمتی از عبارتتان این طور آمده که «هر سختی برای انسان بد نیستند.» که باید این طور نوشته می شد که «هر سختی ای برای انسان بد نیست.» یا این طور نوشته می شد که «همه ی سختی ها برای انسان بد نیستند.»
4- التماس دعا و ارادتمند.