بسمه تعالی

جمهوری اسلامی ایران و چهل سال سوء تدبیری

چرا پیامبر(ص) فرمودند "کاد الفقر أن یکون کفراً" و در جای دیگر فرمودند "من از فقر اقتصادی بر امتم نمی ترسم، بلکه از سوء تدبیر می ترسم"؟

متاسفانه با وضعیت اقتصادی موجود و بی تدبیری هایی که از ابتدای انقلاب صورت پذیرفته و در حال حاضر نتایج آن در حال رخ نمایی است ، و می توان بیان کرد که میوه این درخت چهل ساله خاصه نسل های دهه ی آخر ثمری متفاوت از آنچه ادعا میشد بار داده است ، نه تنها این محصول اسلامی نیست بلکه در حال پدید آمدن نوع نگرش جدید است که سابقه ای دراز مدت دارد و خوشبینانه بگویم میشود رگه هایی از نوعی تفکر به نام دئیسم را در بین نوجوانان و جوانان دید و فقط باید امیدوار بود این مسیر به راه درستی باز گردد اگر چشمانمان را باز کنیم و حقایق را ببینیم . دئیسم را میتوان اینگونه تعریف نمود: (deism) اعتقاد به اینکه عقل انسان می تواند بدون توسّل یا تکیه به الهام، وحی و تعهد به مذهب، به وجود خداوند آگاهی و اذعان داشته باشد.دئیسم در چندین معنا غیر از معنای اصلی اش استفاده می شد. این واژه غالبا یک اصطلاح مبهم و بدون هیچ معنای معیّنی بود. بعضی از معانی ثانوی اصلی یا معانی منحرف شده این اصطلاح، عبارتند از:

1. اعتقاد به یک وجود متعالی که هیچ گونه صفات شخصی مثل عقل و اراده ندارد.

2. اعتقاد به یک خدا ولی انکار هرگونه تدبیر الهی نسبت به جهان؛

3. اعتقاد به یک خدا، اما انکار هرگونه زندگی پس از مرگ؛

4. اعتقاد به یک خدا، ولی ردّ هرگونه مواد دیگر اعتقاد دینی. (ساموئل جانسون (Samuel Johnson) در دیکشنریش چنین تعریف کرده است.)بعضی دئیست ها کاملاً همه ادیان کلیسایی و وحیانی را رد می کردند و رویکردهای ضدّ کشیشی اتخاذ می کردند. آن ها شریعت وابسته به کتاب مقدّس را به چالش می کشاندند و قابل اعتماد بودن حکایت های خارق العاده را مورد تردید قرار می دادند یا حتی عهد جدید را با عنوان جعلی یا دغل کاری رد می کردند. (پایگاه اطلاع رسانی حوزه )

یکی از اصلی ترین دلایلی که میوه های این انقلاب را از مسیر هدف خارج نموده است وضعیت معیشت خانواده ها و سوئ تدبیر در امور حکومت داری و علی الخصوص حوزه اقتصاد است ، چرا پیامبر(ص) فرمودند "کاد الفقر أن یکون کفراً" در جای دیگر فرمودند "من از فقر اقتصادی بر امتم نمی ترسم، بلکه از سوء تدبیر می ترسم"؟آیات و روایات فراوانی مسلمانان را به کار و تلاش و تجارت و کسب مال حلال سفارش کرده و جامعه را از فقر و تنگدستی بر حذر داشته، فقر را خطرناک ترین دشمن تکامل انسانی و موجب عقب ماندگی فکری و انحطاط عقلی و اخلاقی و باعث از دست رفتن سلامت جسمی معرفی کرده است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "از فقر به خداوند پناه ببرید که باعث عقب ماندگی و نارسایی در امور دینی و موجب پریشانی عقل و نارسایی فکر است".(1)
نیز فرمودند: "فقر و تنگدستی زبان افراد زیرک و باهوش را می بندد و آنان را از بیان دلیل گنگ و لال می گرداند. شخص فقیر در شهر خود نیز غریب است".(2)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده کمال و ثروت، موجب حفظ کمال و عزت و تقوا است.(3) مسئلة اقتصاد و فقر زدایی به قدری دارای اهمیت است که از آن حضرت نقل شده: "فلو لا الخلبز ما صلّینا و لا صمنا و لا أدّینا فرائض ربّنا؛[4] اگر نان نبود - و شکم ها گرسنه بود - از نماز و روزه و انجام سایر فرائض و واجبات خبری نبود". با وجود این که اقتصاد و حل مشکل فقر و بیکاری اهمیت فراوانی دارد، ولی بدتر از فقر،‌ نداشتن برنامة صحیح اقتصادی و جدولی متناسب با درآمد ها برای مخارج و هزینه های زندگی است. خطری که اسراف و ریخت و پاش ها، زندگی فرد و جامعه را تهدید می کند ، به مراتب زیادتر از فقر است و به تعبیری از آن به مصرف گرایی میتوان یاد کرد که این موضوع با سوء تدبیر و بی برنامه بودن در امورات حکومتی منتج به تغییر ارزشها شد و ریشه هایی از نمایش ثروت ، قدرت، مصرف گرایی و غیره دیده شد. کشورهای اسلامی همانند ایران به صورت طبیعی، فقیر نیستند. اما نداشتن برنامه ریزی صحیح اقتصادی،‌ وابستگی های همه جانبه را برای آنان فراهم ساخته است. در حدیث صحبت از توسعة سیاسی نیست بلکه "سوء التدبیر" یعنی نداشتن برنامه یا برنامة نادرست است و به قرینة بحث فقر، منظور، سوء تدبیر در امور اقتصادی است.وجود محصولی به نام فقر ، به عنوان اولین عامل جرم و جنایت و فساد در جامعه ما، چالشی برای دین است. فقر امروز نه صرفا در برابر ثروت بلکه در برابر دین است که قد علم میکند. به این معنا که برای مبارزه با فقر، به سراغ ثروت رفتن کافی نیست و نمی توان در نقد نظام و سیاست سرمایه از نقش و جایگاهی که دین در توزیع و توجیه ثروت دارد صرف نظر کرد و از این روست که در متن دین، روایتی دیگر واقعیت دین را به نام حقیقت آن به چالش می خواند. سیاست و دین، مبارزه با فقر را رها کرده اما مردم تملکش کرده اند. وظایفی که در دیگر کشورها اغلب از وظایف دولت است، مردم به عهده گرفته اند و در غیبت سازمان های صنفی حمایت از کار و کارگران و اقشار مختلف اجتماعی جامعه، اجتماعات خود را سازمان داده اند: سازمان های مردم نهاد، غیر دولتی، انجمن های نیکوکاری، جمعیت های امداد، مراکز کارآفرینی، خانه های کودک، مجالس زنان برای تامین خرج تحصیل، جهیزیه عروس یا کمک عمل جراحی کارگری که پول مداوا ندارد. اینجاست که "تعاون" و "همبستگی" مدنی به یک پروژه نجات بدل می شود و ارتقا می یابد. پروژه ساخت "جامعه ی منهای فقر". پروژه نجات آرمان خواهی ما. آیا این کافیست؟ تا این حد، کم توقع شده ایم؟ بی شک خیر. اما لازم است. شرط لازم برای مقابله با استیصال...اگر نخواهیم صرفا درعالم ذهن، فتوحات کنیم!

از دیدگاه امام موسی صدر، که ظاهرا امام باید فهمی از دین داشته باشد که کمی با فهم ما متفاوت است. ایشان بحثی دارد که بسیار مهم است. این را در بعضی از محققان دیده‌ام که می‌گویند درخت را باید از میوه‌اش شناخت. ایشان می‌گوید دین درست را باید از میوه‌اش شناخت، نه از استدلال‌های کلامی. دین صحیح باید به مردم خدمات دهد، راه را نشان دهد. وقتی که دین میوه‌ای داد، مثلا انسان‌های بی‌سواد باسواد شدند، افراد بی‌نظم، با نظم شدند، فقر کم شد، بی‌اخلاقی کم شد، بداخلاقی حذف شد، آن وقت می‌گوییم دین این جامعه درست است. چرا که آدم درست تربیت می‌کند. حرف امام این است که می‌گوید احتیاجی به استدلال نداریم، باید دین را در خدمت جامعه بگذاریم و بقیه را‌‌ رها کنیم. ایشان می فرمایند مهم‌ترین وجه دین خدمت اجتماعی است که انجام می‌دهد و نه وجه کلامی آن. سپس می‌گوید دین به معنای درستش پیروان خود را منزوی نمی‌کند و آنان را به‌‌ رها کردن فعالیت اجتماعی و خدمات عمومی فرا نمی‌خواند. زیرا تقرب به خدا در منطق دین از راه خدمت به خلق است. هدف ما ارتقای سطح زندگی شیعیان ، تحقق آرزو‌هایشان، تحقق طرح‌های شکوفایی و غلبه بر عقب ماندگی است.

حال باید چگونه به اوضاع ایران نگاه کرد و تاسف نخورد ، ترکیب درآمدهاى ایران را چه در حوزه دین و چه خارج از آن میتوان به این ترتیب شمارش نمود : زکات، خمس، مالیات، صادرات ، سرزمین چهار فصل،ذخایر زیر زمینی مانند نفت ، گاز و...  طبیعت بکر که آقای دکتر میثم پیله فروش در برنامه ای تلویزیونی پایش فقط بحث استهصال از طبیعت را در قیاس کوچکی بین ایران وهلند اینطور بیان میکند که  بخشی از اقتصاد کشور هلند را که اندازه سه استان شمالی ایران وسعت دارد و دوبرابر فروش نفت ایران درآمد دارد را به رخ همه کشاندند ، و حال ما باید جملاتی در بین جوانان جامعه بشنویم که مو به تن هر آزاده ای را راست می کند و باید دست روی دست گذاشت و تغییر افکار و اعتقادات جوانان را نگریست ، هر یک از ما صاحب آینده این کشور هستیم .

دریغ است ایران که ویران شود...                                                                             سید محمد رضا قافله باشی

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
[1] آیت الله حسین نوری، اقتصاد اسلامی،‌ ص 96 - 97؛ وسایل الشیعه، ج 12، ص 6-‌ 8. نظیر احادیث مذکور را از امام صادق(ع) نقل نموده است.
[2] همان.
[3] وسایل الشیعه، ج 12، ص 16.
[4] همان، ص 17.

فقر، چالشی برای دین- سارا شریعتی