پیرمرد بنده خدا هرروز عصر تا می خواست بعد ناهار چرتشو بزنه با صدای فوتبال بازی کردن بچه های کوچه بلند می شد حالا بازی کن کی بازی نکن جیغ و داد بچه ها نمی گذاشت بخوابد. داد زدن و دعوا کردن بچه ها هم دیگر فایده نداشت

یک روز عصر پیرمرد هنگام بازی بچه ها به کوچه رفت و اینبار به جای دعوا کردن با لبخند با بچه ها حال و احوال کرد نفری دوهزار تومن هم به آنها هدیه داد آخرش هم گفت "بچه ها اگر فردا هم همین ساعت بیاید اینجا بازی کنید بازهم بهتون جایزه میدهم" .بچه ها هم خوشحال جیغ و هورا کشیدند. این دیگر تبدیل به روال شده بود بچه ها هر روز سر ظهر می آمدند و بازی میکردند پیرمرد هم به آنها دوهزار تومن میداد و تاکید میکرد که اگر فردا هم ‌بیاید بازهم ‌به شما جایزه میدهم!

تااینکه ناگهان این جایزه ها قطع شد، بچه ها می آمدند بازی می کردند ‌ولی دیگه خبری از پیرمرد نبود و جایزه هایش نبود. یکی دوروزی به هوای جایزه آمدند اما خبری نبود پیگیر پیرمرد که شدند جواب شنیدند که "دیگه جایزه ها تموم شده"

غم و ناراحتی تو چشمهایشان موج میزد غم با طعم عصبانیت. با خودشان شروع کردند به حرف زدن و بحث کردن نتیجه گفتگوهایشان این شد که "اصلا ما دیگر این محله نمیایم بازی، میرویم یک محله دیگر چیه اینجا

بدون درد و ناراحتی پیرمرد به خواسته اش رسیده بود دیگر بعد از ظهر ها می توانست با خیال راحت روی صندلی راحتیش بنشیند و غرق درد خاطراتش بشود و چُرت دلچسب عصرگاهی او را باخود ببرد

برای تحلیل اتفاق داستان ما باید بدونیم که ما دونوع انگیزه داریم انگیزه درونی (لذت شخصی و ...)که از درون خود فرد میجوشد و محرک عمل می شود و انگیزه بیرونی مثل رسیدن به پول و امکانات و غیره که از بیرون ما را برای عمل تهییج می کند. انگیزه درونی به شدت پایدار تر و مقاوم تر از انگیزه بیرونی است، چون انگیزه های بیرونی اگر در تعارض با انگیزه های درونی مثل تنبلی و یا انگیزه های بیرونی دیگری قرار بگیرد احتمال شکست یا تغییر مسیرش بسیار بالاست 

کاری که پیرمرد کرد تشویق بود او بچه ها را برای بازی تشویق کرد و جایزه داد اما برخلاف انتظاری که می رفت با قطع شدن انگیزه بیرونی حتی انگیزه درونی که همان لذت فوتبال و بازی بود هم برای بچه ها باقی نماند و عمل به شدت ضعیف شد. این همان کاریست که ما خیلی اوقات با تشویق کردن های غلط سر بچه‌هایمان می آوریم، با دادن انگیزه های بیرونی انگیزه های درونی و پاکِ آنها را می کُشیم 

اما چه نوع تشویقی موجب تقویت عمل به شکل صحیح می شود؟ 

سه نوع تشویق داریم تشویق های مادی ،فعالیتی و اجتماعی 

تشویق مادی همان جایزه های مادی و کمد جوایز است‌. تشویقی دم دستی و آسان ترین نوع آن است که بسیار مورد استفاده قرار می گیرد اما بدترین نوع تشویق همین نوع است چرا که در بسیاری از اوقات انگیزه بیرونی را جایگزین انگیزه درونی میکند و با از بین رفتن انگیزه بیرونی انگیزه  ی عمل از بین رفته و عمل نیز تضعیف ویا حتی خاموش میشود. درست مثل پدری که برای تشویق دختر کوچکش پولی زیر جانماز کودک میگذارد و میگوید فرشته خانوم برای دختر گلم آورده از فردا بعد هر نماز کودک زیر سجاده را جستجو میکند تا هدیه فرشته خانوم را بردارد ووقتی چیزی نمی یابد با فرشته خانوم قهر میکند و نماز را ترک. و پدر بیچاره که انتظار تفویت نماز خوانی دخترش را داشت حالا به استیصال می افتد

تشویق های فعالیتی(در قبال کار خوب شهر بازی بردن یا بازی/فعالیت خاصی را با کودک کردن) رتبه بعدی تشویق هاست و بسیار کمتر از تشویق مادی باعث بیرونی شدن انگیزه عمل می شود اما باز گاهی این اثر منفی را دارد.

اما بهترین نوع تشویق، تشویق اجتماعی است اینکه در جمعی کار خوب کودک را نمایان کنی تا مورد تشویق جمع قرار بگیرد یا کار خوب او را بازگو کنی. این نوع تشویق به شدت حس رضایت از خود را در کودک بالا برده و او این حس را مدیون آن عمل می داند پس‌ بیشتر به آن عمل علاقه نشان می دهد این یعنی ادامه فعل خوب، به خاطر رسیدن به یک انگیزه بیرونی نیست بلکه نفس عمل و حس رضایت از عمل او را به سمت تکرار آن می کشاند.

مدرسه ای برای کارهای خوب بچه ها امتیاز قرار می دهد و برای تعداد مشخصی از امتیاز جلسه صمیمی دونفره و چای خوردن با مدیر مدرسه را به عنوان جایزه قرار میدهد این نوع تشویق نه تنها موجب تکرار عمل می شود بلکه اعتماد به نفس او را نیز بالا می برد

مهم است کودک را چگونه تشویق می کنیم هر تشویقی نتیجه دلخواه و تقویت عمل را به همراه ندارد. و حتی تشویق نکردن از تشویق بد کردن بهتر است. برای تقویت کار درست باید صبر و خلاقیت به خرج دهیم و با خود بیاندیشیم که بایک تیر چند نشان دقیق بزنیم بهتر است یا برای درست کردن ابرو چشمی را کور کنیم؟!

حسین الهی