به نام واله ای که عقل ها را مبهوت خود می سازد و حیران  او می گردند و در عین حال سرشار از رحمت و سرور اویند.

 

امتحان ،امتحان انشاء بود...

ولی موضوع دلخواه ...

چون امتحان بود همه قلم های خود را آماده برای نوشتن کرده بودند...

و من نشسته ام حیران : چه موضوعی را بنویسم؟؟؟

می دانستم چه موضوعی خوب است و چه موضوعی محبوب استاد!!

اما حقیقت چه؟

همیشه آن موضوعی را نوشتم که مورد پسند استاد باشد و هیچ گاه از درون و از قعر سینه ام آهی برنیامد ...

(زندگی بزرگ و من کوچک شدم  و من همینطور از موضوعی به موضوع دیگر سرگرم بودم)

ناگهان قلم شکست!!!

برگه ام را گرفتند ، من می سوختم از این همه اراجیف که نوشتم و نتواستم موضوعی که واقعا دلخواهم بود را تعیین کنم

انشای من بی موضوع مانده بود!!

 

 

امتحان انشا : نحوه ی زندگی

معلم : خداوند متعال

قلم : نعمت ها وامکانات

شکسته شدن قلم :فرسوده شدن امکانات

جلسه ی امتحان: دنیا

موضوع انشا: هدف وجهت زندگی

 

حامد یزدی