بسم الله الرحمن الرحیم

تا بحال بسیاری از انسان های موفق را دیده ایم که روز به روز میدرخشند و شهرتی فراگیر پیدا میکنند و یا افرادی که گرچه مشهور نیستند اما با دیدنشان امید و رشدشان را حس میکنیم و سبب دلگرمی و مسرت ما و چه بسا غبطه خوردن ما میشوند، اما شاید قبول و باور اینکه برخی از این افراد هم گذشته ای همراه با شکست داشته باشند و یا روزهایی با ناامیدی و دلسردی گذرانده اند سخت باشد.

اینکه در برخی از زمان ها احساس کنیم نیاز به اعتماد بنفس بیشتری داریم بعید نیست به ذهن شما خطور کرده باشد ویا اینکه انجام کاری را موکول به زمانی دیگر کنیم تا اعتماد بفس کافی را برای انجام آن عمل کسب کنیم.

 نگاه برخی از انسان ها به اعتماد بنفس فقط نسبت به کار هایی است که در آن توانایی دارند و از عهده اش برمیایند، مثل هنرمندی که در نقاشی کردن خود توانایی دارد و به آن اعتماد دارد و یا فروشنده ای که در فروش اجناس و متقاعد کردن مشتریان موفق است، بنابراین اگر اعتماد بنفسمان بر پایه کارهایی باشد که به خوبی انجام می دهیم، تنها بعضی از اوقات احساس اعتماد بنفس میکنیم، در حالیکه اعتماد به خویشتن احساسی است که باید از آنچه می دانیم و انجام می دهیم فراتر رود.

گاهی احساس میکنیم ظاهرا چیزهایی به دست آورده ایم و انتظار داریم باعث اعتماد بنفس ما بشوند ولی باطنا اصلا احساس اعتماد بنفس نمی کنیم وخودرا مستحق آن نمی دانیم؛ اعتماد بنفس واقعی هیچ ارتباطی به رویداد های ظاهری زندگی ندارند؛ اعتماد به خویش به خاطر آنچه انجام می دهید به وجود نمی آید، بلکه به دلیل باورتان به توانایی های درونیِ خود است که شما را قادر می سازد تا آنچه را که می خواهید انجام دهید، اما آیا همیشه نتایج کارهایم به نفع من خواهد بود؟ البته که نه؛ ولی مشکلی نیست چراکه من اعتماد بنفس خودم را بر اساس نتایجی که به دست می آورم پایه ریزی نکرده ام و منشأ اعتماد من این است که کاری را انجام داده ام که قصد آن را داشته ام و این اعتمادی که به وجود آورده ام توسط افراد و شرایط قابل سلب از من نیست.

خلاصه ای از «کتاب اعتماد بنفس» اثر دکتر باربارا دانجلیس 

ادامه دارد...

عبدالحمید مطهری فر