جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۱۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

آسیب شناسی

متنی که در ادامه می خوانید برگرفته از نظر و تجربیات شخصی است لذا هر گونه نقد و ارائه مطلب مشابه موجبات مدون شدن و بهربرداری بهتر از آن را فراهم می آورد
بسمه الله الرحمن الرحیم
عامه مردم عمده اطلاعات مذهبی و معارف دینی خود را از طریق شرکت در جلسات مذهبی و نشستن پای منبر سخنرانان و عالمان دین  کسب می کنند،عده ای هم من جمله همان سخنرانان از طریق تحصیل و طی مدارج علمی در مراکز آکادمیک و یا حوزوی به این مهم نائل می آیند.
هریک از این دو روش دارای معایب و محاسنی است ، در ادامه به بررسی روش اول و آسیب های آن خواهیم پرداخت.
در شق اول که ذکر آن گذشت سخنران با صرف وقت و تحمل سختی و مشقت تحصیل ، مطالعه منابع مختلف ، ارتباط و تبیین آنها با هم در نهایت مطلبی موجز ، موثر و قابل فهم ارائه می کند و به تبع آن مستمع بدون تحمل هیچیک از دشواریهای فوق الذکر مطلب را درک می کند. بزرگترین مزیت این روش این است که  از این طریق طیف گسترده ای از مردم بدون احتیاج به طی مراحل اصولی معلومات زیادی در زمینه های مختلف ( آیات و روایات ،حدیث، عرفان، سلوک، اخلاق و.......... ) کسب می کنند، این معلومات می تواند موجبات سعادت و نجات افرادرا فراهم آورد. در حالی که عکس این قضیه نیز صادق بوده همین معلومات می تواند مایه عصیان و انحراف ایشان شود که این امر برای شقوق دیگرکسب علم هم محتمل است ولی به دلایل مختلف در این مورد احتمالش بیشتر است، به طور مثال معلوماتی که از این طریق کسب می شود به محکمی و مستدلی همان ها، وقتی که از طریق اصولی و طی مدارج علمی حاصل می شود نیست موید این حرف هم این است که افرادی که از طریق دوم کسب علم کرده باشند به زیرو بم ، چم و خم ،اسناد و منابع مختلف و مسائل مرتبط با موضوع احاطه و تسلط داشته در صورت وارد کردن اشکال می توانند به بحث و بررسی منطقی بپردازند در صورتی که غالبا در نوع اول این قضیه صادق نبوده و ممکن است در صورت ایراد اشکال  جدل پیش بیاید. این نقطه ضعف (با ریشه نبودن) وموارد دیگر، در اثر امکان بروز عواملی چون – ابتر ماندن ابتدا و انتهای مطلب از جانب مستمع( فقدان حضور فیزیکی یا فکری در طول مدت سخنرانی،ضرب المثل "تخم مرغ مرده حلال است") یا سخنران(سخنران برای رساندن مطلب در یک وقت محدود مجبور است مقدمات و متاخرات، حواشی و .... را حذف نماید) - مشخص نبودن استناد مطلب(در صورتی هم که سند ارائه شود معمولا غالب مستمعین درصدد رجوع و مطالعه سند نیستند) – مشخص نبودن صحت منابع (مانند روایات و احادیث )– تفسیر شخصی سخنران یا مستمع – پراکندگی مطالب (موضوعات مختلف در جلسات مختلف)– مغایرت برداشت مخاطب و منظور سخنران و عوامل دیگر از این دست  آسیب هایی را به همراه می آورد.
مانند "عجب خفی"
.......................... ادامه دارد

رسول گلدوزها

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رابطه قالب و محتوا در کار فرهنگی چگونه باید باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
 
این مطلب برای کسانی که با فضای مسجد آقاکبیر آشنایی دارند نوشته شده است.
در طول مدتی که در مسجد بودم فهمیدم که هدف والایی که کانون فرهنگی ما دارد انسان سازی است؛ البته در برهه های زیادی این هدف مورد غفلت واقع شده است، اما در کل این خط از رسول الله به ائمه و از ائمه به علما و از علما به حوزه و از حوزه به امام خمینی و از امام خمینی به جبهه و از جبهه به مسجد منقل شده که هدف انسان سازی است. در این مدت دو نوع فرم، روش و قالب برای این محتوای والا دیدم:
1- روش اول: در این روش کارهای بدنی، فیزیکی و سخت افزاری زیادی در جهت تعظیم شعائر تعریف می شود از قبیل برگزاری جشن ها و مراسمات بزرگ، کارهای حجمی سنگین، نصب بیلبورد و بنر، برگزاری کلاس­های تابستانی به صورت سنگین و وقت­گیر و ... مسئول کانون در جریان بیشتر کارها حضور مستقیم دارد و سعی می­کند مانند نقطه کانونی آینه همه را متحد نگه دارد و در خلال این کارها رفاقت­ها و رابطه­ها شکل می­گیرد و خوراک معنوی از طریق بزرگترها در گفتگوهای دونفره یا چندنفره و بیشتر از طریق خود مسئول کانون به افراد کوچکتر خورانده می­­شود. خلاصه مسئول کانون سعی می­کرد با همه رفیق باشد و مشکلات روحی آن­ها را از نزدیک و در گفتگوهای دونفره حل کند.
محاسن این روش زمین نماندن وظیفه مهم تعظیم شعائر و تأثیرات خیلی زیاد گفتگوهای دونفره و لمس مستقیم افراد و درگیر بودن با موضوع «کار برای خدا» است. معایب این روش انرژی و نیروی بیش از حدی است که از مسئول کانون گرفته می­­شود. واقعاً یک سوال اساسی این است که آیا یک مسئول کانون این قدر باید برای کانونش وقت بگذارد؟
روش دوم: روش گروه­های مطالعاتی است. در این روش خوراک معنوی از طریق مسئول گروه­های مطالعاتی به افراد خورانده می­شود. در این روش تأکید می­شود که افراد گروه­ها نباید وارد کارهای اجرایی شوند. البته خود گروه­ها برای این که فعالیتشان از خشکی درآید باید فعالیت­هایی غیر از مطالعه نیز داشته باشند البته با محوریت گروه.
از محاسن این روش این است که وقت مسئول گروه را کاملاً نمی­گیرد. افراد اهل مطالعه می­شوند اهل بحث و گفتگو می­شوند و سطح اطلاعات آن­ها افزایش پیدا می­کند. از معایب این روش این است که کار تعظیم شعائر روی زمین می­ماند و خیلی بعید است فرد بتواند معنی «کار برای خدا» را ادراک کند.
حالا من از دوستان می­خواهم به سوالاتم پاسخ دهند:
1-                بالاخره کدام یک از دو روش بهتر است و چرا؟
2-                روش بهتر دیگری غیر از این دو روش وجود دارد؟
3-                اصلا آیا تعظیم شعائر این قدرها هم مهم هست؟

محسن علیگو

۳۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دین وسیاست 1

باسمه تعالی                             

اکثر ما قدیمی ها توی کتاب های مدرسه ، درسی درباره شهید مدرس داشتیم ، فکر کنم اگر خیلی حافظه ی خوبی داشته باشیم ، یک جمله از آن درس توی ذهن ما مانده است . «دیانت ما عین سیاست ماست»

بعضی وقت ها تکرار زیاد بعضی از جملات سبب می شود که از معنای آن غافل شویم. فکر کنم یکی از جمله هایی که نیاز است بیش تر روی معنایش تفکر کنیم ، همین جمله است .

به نظر شما این جمله یعنی چه ؟

آیا واقعا دین با سیاست ارتباطی دارد. آیا دینی که برای معنویت انسان ها آمده و می خواهد کار آخرت ما را راه بیاندازد ربطی به سیاست که مربوط به حیله گری صاحبان قدرت است دارد؟ یا اصلا شما یک تعریف دیگری از دین وسیاست دارید؟

فکر کردم قبل از این که در این زمینه بخواهم حرفی بزنم بهتر است نظر شما را راجع به این جمله بدانم.

محمد طاها دلیری

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«مشق 4»

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

«...وَ ضَاعَ‏ الْمُلِمُّونَ‏ إِلَّا بِکَ، وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَک‏....»

   در مطلب «مشق 3»، خواندیم که امام صادق علیه السلام به ما یاد دادند که اگر خواسته هایمان را به درگاهی غیر از خدای سبحان ببریم، باخته ایم و به ایمان و عقل و دارایی های خود خسارت زده ایم.

   اما ظاهرا رو انداختن به غیر خدا، مسأله ای نیست که به این زودی آثار سوءش از بین برود. امام می فرمایند هر که گِرد غیر خدا جمع شد و در درگاه غیر خدا تجمع کرد، ضایع و تباه می شود(ضَاعَ: تباه شد، ضایع شد‏* الْمُلِمُّونَ‏: جمع مُلم به معنی جمع شوندگان). آری اگر مبنای فرد، جامعه، تشکیلات، گروه و...  براساس محوری غیر از خدای بی نیاز باشد، محکوم به شکست و تباهی است و نشانه های ضایع شدن آن دیر یا زود بروز خواهد کرد. حال اگر باز هم گمراهی ادامه یافت، و به غلط تصور شد که کشت و کار و رشد سرمایه ها از مسیرهای غیر إلهی است تنها چیزی که برداشت می شود، خشکسالی است؛ دانه را کاشته ایم، سرمایه را داده ایم، اما دریغ از آبی که دانه ها را مرطوب کند و سرمایه ها را رشد دهد. صحیح تر آنکه از همان لحظه ای که کار غیر الهی شد، باخت، خسران، تباهی و از بین رفتن محصول، حاصل تلاش های ماست. ( أَجْدَبَ:باران نیامد و زمین خشک شد)(فرهنگ ابجدی)*(منتجعون: کسانی که طلب محصول می کنند).

آری دوای دردها و سرسبزی کشتزار جان ما در خواستن، جستن و طلب کردن فضل خداست( إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَک).

خدایا به فضلت ما را فقط به فضل خودت امیدوار ساز و در طلب فضلت یاری فرما که ما هیچ نداریم مگر فضل تو! ای أرحم الراحمین

(سلامتی همة سربازان اسلام خصوصا سید علی اصغر خودمان صلوات)

جواد ارباب

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زلال قدس (2)

 بسم الله الرحمن الرحیم

«متنی که می خونید گوشه هایی از سخنان و نکته های ناب امام جماعت پیر مسجد آقا کبیره»

*ای برادر! حیف است جاهل بمانی. می خواد استاد دانشگاه باشد دکترای ریاضی باشد هر کی می خواد باشد، باشد؛ اگر مسأله بلد نیستی جاهلی دِ برادر! میل داری قبول کن، میل داری نکن.

*برادر! این زن و بچِئَک را جمع کن مسأله را یاد بده دِ برادر. آخر بعد یک عمر زندگیT قرائت نماز زن و بچه ات باید غلط باشد؟

*بنده این همه نماز خواندم، روزه گرفتم و... به هیچ کدامش از خودم راضی نیستم. اما از یکی خیلی راضیم، سیگاری بودم ترک کردم.

*برادر! تو خیال می کنی با این کارها تو باید بهشت بری؟آهان؟ زیر کولر عالی یا جای گرم و نرم، تکیه دادی، خیال می کنی چه شده ای! باد به دماغ  می اندازی که منم منم بزبزه ها؟تو خیال می کنی!

* هوای نفس را توی کار نیار این بلند گو را به بچه یاد نده هوا را توی کار نیار. اون از اول هوسرانی را یاد می گیرد.

*ای برادر مخلص خدا باش، چاکر خدا باش، بیخودی به دیگری نگو من مخلص شمام من چاکر شمام ...

*اگر تو این رساله را عمل کردی، اون وقت تو مردی.

«پیر آشنا»

گردآورنده : جواد ارباب

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من گم شده ام

من گم شده ام

ای گل تو به قد مایه ی آرامش من باش     رنجورم و دلگیر تو آسایش من باش

   شاید که میان من و خوبان دو عالم           از بهر توجنگی شود آمایش من باش

     زیبایی تو گر چه نصیب همگان است         مرهم بنه برسردی و گرمایش من باش

یک گل نه بهاری پی خود آورد اما             از بهر بهاری شدن آرایش من باش

  انشایم و در دفتر عشق تو نه جایم           من پر زغلط ها و تو ویرایش من باش

           «تنها» وغریب از پی ویرانه دنیا                 من گم شده ام دوست تو پیدایش من باش

 

محمد علیگو

۴۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰