می خواستم برم بیرون ، احساس کردم موهایم درهم برهم است ، شانه را برداشتم و شروع به مرتب کردم مو هام کردم. 
یک آدم با با دو دست و دو پا و دو چشم و یک دماغ و ...
شنیده بودم دکترها به این نتیجه رسیدن ، هر چند وقت کل سلول های بدن عوض می شود ، اگر این طور باشد یعنی هر چند وقت ما یک دور عوض می شویم ....
اما به نظرم آمد من در تمام این نوزده سال زندگی ام همیشه همین بوده ام اصلا تغییر نکردم . 
این کشف علمی نشان می دهد که غیر از این تن یک حقیقت دیگری وجود دارد که در تمام مدت این نوزده سال و بعداش ثابت است ، اون نه دسته ، نه پا ، نه دماغه ،... اصلا جا نداره.
یعنی آن نباید نه مکان داشته باشد و نه تغییر بکند و ... یعنی... مثل اشیاء مادی نباشد.
وسط این افکار بودم که بک دفعه ای دیدم بابا می گوید: «چقدر شانه می کنی ، زیاد به خودت می رسی می گویند :«این خارجیه...»
توی دلم گفتم آره خاریه ، مال این دنیا نیست .

محمد طاها دلیری